"راجو" (آناند)، راهنمای تور، "رزی" (رحمان) را اغفال میکند و باعث جدائی او از "مارکو" (ساهو)، همسر خودکامهاش میشود. "راجو" به "رزی" کمک میکند تا به خواسته دیرینهاش دست یابد و رقاصهای مشهور بشود. از سوی دیگر، خود او هم به جاهطلبیهایش میرسد و ثروتی به چنگ میآورد. اما زندگی مشترک آن دو وقتی به آخر میرسد که "راجو" امضای "رزی" را جعل میکند و به زندان میافتد. پس از رهائی، بیهدف به راه میافتد، اما مردم او را به اشتباه، جای مردی مقدس میگیرند. "راجو" از اعتبار تازه حاصل شده استفاده میکند و چند بیمارستان و مدرسه برای روستائیان میسازد. مردم که به او ایمان آوردهاند درخواست میکنند معجزهای بیاورد و "راجو" ۱۲ روز روزه میگیرد و دعا میخواند تا باران ببارد. سرانجام باران میبارد، اما "راجو" از گرسنگی میمیرد...
٭ داستان فیلم، که از رمان پرآوازه نارایان اقتباس شده، دو فرآیند متفاوت تغییر وضعیت را، در چرخه گذر از توریسم استعماری به سرمایهداری و سپس ایمان مذهبی، به تصویر میکشد. علاوه بر آن، نمادی از زندگی واقعی ستارگان سینما به شمار میآید، که پس از برآورده شدن رویای ثروتمندی، بهنوعی دلزدگی میرسند و برای رهائی از دنیای مادی و زن و پول، مردم را راضی و خوشحال میکنند و سرانجام نیز در مرتبه تقدس از دنیا میروند.