"آرتور لمپرور" (بلموندو) مرد ثروتمند و افسردهای است که بارها دست به خودکشی زده است. او تصمیم میگیرد همراه نامزدش، "آلیس" (لاگرانژ)، مادر او، "سوزی" (پاکوم) و مشاور چینیاش "آقای گو" (اینکی جینوف) با کشتی تفریحیاش دور دنیا را بگردد. "آرتور" پس از آشنائی با رقاصهای بهنام "الکساندرین" (آندرس) در هنگکنگ تصمیم میگیرد تا از زندگی لذت بیشتری ببرد. "آرتور" به "آقای گو" مشکوک میشود و وقتی میفهمد که او به تبت رفته، بهدنبال او میرود. وقتی به هنگکنگ برمیگردد متوجه میشود که ورشکسته شده است. ضمن اینکه "آقای گو" نیز اصلاً به تبت نرفته و قصد کشتن او را نداشته است. او متوجه میشود که اینمادر نامزدش است که نقشه از بین بردن و تصاحب اموال او را کشیده است. "آرتور" درگیر یک سری ماجراهای تعقیب و گریز میشود. در این ماجرا دو محافظ بیمه نیز مجبورند از جانش محافظت کنند (اگر "آرتور" کشته شود بیمه مجبور به پرداخت پول زیادی است) سرانجام "آرتور" از دست تعقیبکنندگانش نجات مییابد. زمانی که مهلت بیمهنامه "آرتور" تمام میشود او تازه متوجه میشود که ورشکسته نشده است. اما افسردگی دوباره سراغش میآید.
٭ دنبالهمردی از ریو (۱۹۶۳) با همان شادابی و سرزندگی خاص دو بروکا، که این بار در شرق دور تا میتواند از آداب و سنن این منطفه، شوخی و هنزل بیرون میکشد. صحنههای تعقیب و گریز شاداب و مفرح، ساختاری مثل داستانهای مصور دارند. فیلم هجویهای آشکار بر دور دنیا در هشتاد روز ژول ورن است. بلموندو همچنان درخشان و دوستداشتنی است. اما برگ برنده فیلم از آن بازی اینکی جینوف است که در نقش "آقای گو" سنگ تمام میگذارد.