

ـ ̎بن̎ (کیج)، فیلمنامهنویس الکلی و ناموفق هالیوودی که به انتهای دوران کاریاش رسیده، به لاسوگاس میرود و در آنجا با زنی خیابانگرد به نام ̎سرا ̎ (شو) آشنا میشود. این دو آرام آرام به هم علاقمند میشود اما هیچچیز نمیتواند مانع روند خود ویرانگری ̎بن̎ شود.
ـ با وجود بازی خوب کیج که برایش اسکار به ارمغان آورد، آنچه به فیلم روح میبخشد و آن را تأثیرگذار میکند، بازی شو در نقشی منحصر به فرد است و هم او باعث میشود تا رابطهٔ غریب دو شخصیت اصلی جذاب و تماشائی باشد اگر نه کل اثر بیشتر روشن فکر مآبانه است تا روشن فکرانه. ضمن اینکه اگر کیج را با دیگر دائمالخمرهای سینما مثل ریمیلاند (در تعطیلی از دست رفتهٔ بیلیوایلدر، ۱۹۴۵) یا ایو مونتان (در دایرهٔ سرخ ژان پییر ملویل، ۱۹۷۲) مقایسه کنیم میبینیم که نه تنها چیزی به این نقش اضافه نکرده که در مقابل آنان کم هم میآورد!