ـ هندوچین، دنیس کارسن (گیبل) از محل کارش در درختزارهای کائوچو به خانه برمیگردد و به زنی فراری از دست پلیس، بهنام "وانتین" (هارلو)، برمیخورد. "وانتین"، خیابانگردی مقیم سایگون است و "کارسن" به این شرط به او پناه میدهد که با نخستین کشتی منطقه را ترک کند. در همین بین، "باربارا" (آستور) و "گاری" (ریموند)، زن و شوهری جوان نیز سر میرسند و "کارسن" علاقهمند میشود و در غیبت "گاری" رابطهای شکل میگیرد. اما "کارسن" زمانیکه از علاقه عمیق "گاری" به "باربارا" باخبر میشود. درصدد قطع این رابطه برمیآید. او، در حالیکه آرام آرام به "وانتین" محبت پیدا میکند، "باربارا" را از خود میراند. و "باربارا" تصمیم به قتل "کارسن" میگیرد...
ـ فیلمنامه ماهین درخور تحسین است، اما سایههای ضد زن آن تماشاگران زن ـ آزاد ـ خواه را آزار میدهد. گیبل در نقش، ظاهراً، ازلی مرد قوی، آستور در نقش زن حسود و اغواگر و هارلو در نقش کلیشهای دختر خیابانگرد میدرخشند. اما بدون هیچ تردیدی بازسازی فیلم، موگامبو (جان فورد، ۱۹۵۳ بار دیگر با همکاری گیبل) دیدنیتر است و بازیها و صحنههای چشمگیرتری دارد.