̎حمید علیخانی̎ عضو تیم ملی فوتبال، در اوج آمادگی و در مسیر موفقیت، دچار سانحه شده و قطع نخاع شرایط حادی برای ادامه زندگیاش پیش میآورد. حمید مأیوس و سرخورده و عصبی، زندگی را نه برای خود که جهت همسرش ̎زهره̎ تیره و تار میکند. زهره با همه توان در مقابل رفتار شوهرش ایستادگی میکند و سعی در رهائی همسرش از پیله و یأس و اندوهی که در آن گرفتار آمده میکند. تلاشهای زهره و تولد کودکشان، سرانجام آرامش را به خانه و زندگیشان باز میگرداند.