اوایل انقلاب عدهای سود جو به سر كردگی قلیچ خان در شمال كشور اقدام به قطع درختان جنگل میكنند.
جنگلبانی به نام رسول كه در تعقیب آنها است انبار چوبهای قلیچ خان را مییابد اما قبل از آنكه بتواند اقدامی صورت بدهد توسط عوامل قلیچ خان مضروب میشود. جنگلبان دیگری نیز به نام گل كوه، كه در آن ناحیه زندگی میكند قصد مقابله با قلیچ خان و كارگزار او، نایب، را دارد. وقتی گل كوه را مورد ضرب و جرح قرار میدهند، معلم روستا به نام جلیل و عدهای از دانش آموزان برای مراقبت از درختان جنگل و كمك به گل كوه به جنگل میروند. در مقابله با عوامل قلیچ خان، نایب كشته میشود و دیگران گرفتار میشوند.