مردی قصد دارد زن و فرزندش را ترك كند و به خارج از كشور برود. زن و شوهر قبل از جدائی برای دیدار یكی از بستگان به سفری ناخواسته میروند. در راه غریبهای مجروح و مسلح آنها را وا میدارد تا او را به مقصدش، روستای پائیزان برسانند، اما پیش از رسیدن به مقصد غریبه میمیرد. در طول راه صحبتهای او درباره خانواده باعث ایجاد تفاهم میان زن و شوهر میشود. مرد، ظاهراً تصمیم میگیرد كنار زن و فرزندش بماند.