پس از مرگ ارباب روستا زن فرنگی او به كمك مباشر شرورش غلام از پسران بابسبحان، صالح و مسیب كه روی زمین مزروعی او كار میكنند، میخواهد كه زمینش را به او بازپس بدهند. صالح و مسیب امتناع میكنند، اما میپذیرند كه اجاره زمین را در موعد مقرر بپردازند. كینه مباشر از مسیب به دلیل علاقه ناكام او به شوكت همسر مسیب است. نزاع او و نوچههایش بر سر زمین منجر به مرگ مسیب و زخمی شدن صالح میشود.