علی ناصری، دبیر زیست شناسی، كه به تازگی ترك اعتیاد كرده، پس از سه سال به زادگاهش باز میگردد، و بهدلیل سابقه خوب پدرش به كار بازگردانده میشود. در كلاس از جیب محصلی به نام مسعود، كه عامل فروش مواد مخدر در بین دانش آموزان است، یك بسته هرویین به دست میآورد. مسعود میگریزد. ناصری در تعقیب مسعود با خواهر او، نازنین، كه معتاد است و پدرش كه اختلال حواس دارد، روبهرو میشود. نازنین در نتیجه فشار روحی خود و پدرش را در آتش میسوزاند. ناصری گروهی از دانش آموزان را با خود همراه میكند و عاملان توزیع مواد مخدر را به دام میاندازد و مسعود را از اعتیاد نجات میدهد.