ـ پسری اهل مارسی (شارلیا) با دختری پیشخدمت (هسلینگ)، نقشههای خیالپردازانهای را برای فرار به جزایر "شادی" در سر میپرورانند. اما وقتی طرحهای آنان با ناکامی روبهرو میشود، دخترک خود را برابر واقعیت بیرحم مییابد..
ـ اثری امپرسیونیستی و شاعرانه، که روایتی دیگر از حال و هوای کافههای کنار ساحلها و امیدهای واهی برای فرار بهسوی زندگی آزاد در آن سوی آبها را به تصویر میکشد. فیلم با شعار "آوای دریا ـ درد دوری" آغاز میشود و روایتی رمانتیک روی پرده جان میگیرد...