ـ "دزد بغداد" (فربنکس) خود را به داخل قصر خلیفه میرساند و دل به شاهزاده خانمی پریرو (جانستن) میبندد. اما به زودی گرفتار و محکوم به اعدام میشود. با این همه، شاهزاده خانم که جلب "دزد بغداد" شده. از مرگ نجاتش میدهد و حتی به نشانه عشق، حلقهای به او هدیه میدهد. شاهزاده خانم خواستگاران بسیاری دارد و خلیفه برای انتخاب فرد مناسب حکم میدهد که همه رهسپار سرزمینهای دوردست بشوند و در بازگشت کسیکه گنجینه باارزشتر و غریبتری همراه بیاورد با دخترش ازدواج کند. در اینجا "دزد بغداد"، در کنار بقیه خواستگاران، درگیر ماجراهائی شگفتانگیز میشود تا امکان وصال محبوبهاش را پیدا کند.
ـ فرینکس در نظر داشت تا عظیمترین (میبایست بهنظر میرسید که مغول نابهکار فیلم، بغداد را با ارتش بیست هزار نفری تسخیر میکند و "دزد بغداد" برای نبرد نهائی صد هزار نفر را گرد میآورد!) و پرخرجترین (حدود دو میلیون دلار) فیلم زمانه خود را روی پرده ببرد. بنابراین ابتدا کلیه حقوق فیلم مرگ خسته فریتس لانگ (۱۹۲۱) را در اختیار گرفت تا اساساً در مورد چگونگی ساخت فیلمهای فانتزی تحقیق کند، و سپس بهترینهای هالیوود را در زمینههائی که موردنظرش بود دعوت به همکاری کرد (جز انتخاب اصلی، والش، که متخصص فیلمهای حادثهای و قهرمانی بودب، از جمله: ویلیام کامرون منزیس برای طراحی صحنه و میچل لایسن برای طراحی لباس).
حاصل کار نیز، البته، اعجابآور و دیدنی بود و هست. اما فربنکس بیش از هر چیز راهی را برای ساخت فیلمهای حادثهای / قهرمانی / تخیلی به سبک آمریکائی گشود؛ که با رهروانی خلف، مثل استیون اسپیلبرگ، هنوز گشوده و هموار باقی مانده است. چون در حالی که مثلاً در سینمای آلمان دوره صامت کوشیده میشد مدرنیسم هنرهای معماری و تجسمی با شیوههای روایتی (وامگرفته از افسانههای ملی) درهم آمیخته شود، در سینمای فربنکس همهچیز به رنگ پسند آمریکائی عامه از زندگی و سرگرمی درمیآمد؛ در نوع حادثهپردازی، شوخیسازی و بهخصوص ریشخند جنبههای مثلاً جدی افسانهها.