ـ "دکتر مابوزه" (کلاین روگه) رئیس یک گروه خلافکار متشکل از جیببران و دزدان و گدایان است که نفوذ عجیبی بر اعضاء گروهش دارد. او با استفاده از هیپنوتیسم، در قمارخانهای از میلیونری مقادیری هنگفت پول میبرد و مورد سوءظن یک کارآگاه پلیس (ورنیکه) قرار میگیرد. اما در یک سالن نمایش، "دکتر مابوزه" که تغییر قیافه و لباس داده، کارآگاه را نیز هیپنوتیسم میکند، به خیابان میفرستد تا پشت ماشینی بنشیند، به سرعت رانندگی کند و خود را به کشتن بدهد. کارآگاه برحسب اتفاق جان سالم به در میبرد و از این پس مصمم به تعقیب و دستگیری "دکتر مابوزه" میشود...
ـ نخستین قسمت از سهگانه "مابوزه" (دو قسمت دیگر: وصیتنامه دکتر مابوزه، ۱۹۳۳ و هزار چشم دکتر مابوزه، ۱۹۶۰) و متعلق به یکی از دورههای درخشان کارس استاد. در اینجا مکتب اکسپرسیونیسم به اوج میرسد و لانگ بینظیر تمام ارکان سینمای پیش از خود را بهکار میگیرد تا در قالب "نوع" حرفهای شخصی خود را بزند. دکتر مابوزه.. به طرز حیرتانگیزی (از لحاظ زمانی) خطر نازیسم را هشدار میدهد. ظاهراً فیلمساز به زودی آنقدر برای خاص و عام بهعنوان پیشگو به شهرت میرسد که دکتر مابوزه دوم، وصیتنامه دکتر مابوزه، به دستور گوبلس توقیف میشود (و این در حالی است که همسر لانگ، فیلمنامهنویس آثارش، فون هاربو عضو وفادار حزب نازی بهشمار میآید). امروز دکتر مابوزه... را میتوان بدون در نظر داشتن تاریخ تولیدش تماشا کرد؛ چرا که کارگردانی لانگ و مایه اصلی فیلم (خطر استفاده از قدرت برای نگهداری قدرت) همچنان نو و تازه هستند.