ـ یاغی هفتتیرکشی بهنام "بلیز تریسی" (هارت) به "فیت" (ویلیامز)، خواهر کشیش شهر هلز هینجز علاقهمند میشود. کشیش (استندینگ) را زنی از راه به در میکند. او آن قدر رو به انحطاط میگذارد که با همراهی خلافکاران شهر، کلیسای نوساز خود را به آتش میکشد و البته سرانجام به قتل میرسد. "تریسی" و "فیت" نیز پس از به آتش کشیدن شهر و دفن جسد کشیش، بهسوی دیار دیگری میروند.
ـ وسترنی به تمام معنا کلاسیک. هارت از نخستین ستارههای سینمای وسترن (در کنار برانکو بیلی آندرسن و تام میکس) بهشمار میآمد. او که خود در دوره نوجوانی، غرب وحشی را "درک" کرده بود، در فیلمهایش نوعی از اصالت را به نمایش میگذاشت که امروز بهنظر بسیار غریب میآید. از جمله، همیشه نقش ضدقهرمانی را بهعهده میگرفت که به لطف عشق به راه راست میآیند. با این همه، وجه مشخصهٔ هلز هینجز رویکرد فیلم به ناتورالیسم است: غربر فیلم اغلب خشک و خاکی و پرگرد و غبار و شخصیتهای آن (حتی خبیثها) درمانده تصویر شدهاند.