

ـ ظهور و سقوط "امپراتور نرون". "مارکوس"، یکی از فرماندهان فاتح امپراتوری، دل به دختری مسیحی بهنام "لیجا" میبندد. در سال ۶۴ میلادی، "نرون" بهدست خود، رم را به آتش میکشد و مسیحیان را به جرم شرکت در توطئهٔ آتشسوزی دسته دسته جلوی شیرها میاندازد. در این میان "پوپائآ"، همسر "نرون"، که به رابطه "مارکوس" و "لیجا" حسادت میورزد، زمینه قتل آنان را فراهم میسازد...
ـ بر مبنای تنها رمان قابل توجه (۱۸۹۶) نویسنده لهستانی، سینکیه ویچ. فیلمی که در صنعت سینمای جهان انقلابی بهوجود آورد. کمپانی چینس طی سالهای قبل با فیلمهای تاریخی به شهرت رسیده بود و حالا به لطف گروه کثیری از دکورسازان آزموده، بازیگران زبده، استودیوهای غولآسای روباز (از جمله در رم که چهل کیلومتر مربع مساحت داشت) و رمانی که بسیار مناسب هنر هفتم مینمود، عظیمترین فیلم تاریخ سینما تا به آن زمان را عرضه میکرد. فیلم در سراسر دنیا مورد استقبال قرار گرفت؛ حتی در آمریکا که تماشاگران عادت به فیلمهای یک یا دو حلقهای و بلیتهای ده سنتی داشتند و اینجا با فیلمی روبهرو بودند که نمایش آن بیش از دو ساعت به طول میانجامید و قیمت بلیتش ده برابر برنامههای عادی سینماها بود (یکی از این تماشاگران، دیوید وارک گریفیث بود که تحتتأثیر عظمت و صحنههای "سهبعدی" فیلم به صرافت کارگردانی آثار باشکوه خودش افتاد). در لندن، جرج پنجم و ملکه موی در سالن بیست هزار نفری آلبرت هال لندن به دیدار فیلم شتافتند. و در فرانسه، که همیشه به حواشی نمایش بیش از اصل کار اهمیت داده میشد، به آهنگسازی بهنام ژاک نوگ موسیقی متنر اریژینالی را سفارش دادند که به روایتی از صدای گروه کری ۱۵۰ نفره بهره میبرد و میبایست در سالنهای نمایش بهصورت زنده اجراء میشد. بازسازی فیلم توسط ایتالیائیها و آلمانیها (در سال ۱۹۲۴ با همکاری امیل یانینگس) شکست خورد. اما نسخه آمریکائیها (مروین لروی، ۱۹۵۱) به موفقیت نسبی دست پیدا کرد. ایتالیائیها نسخهای نیز برای تلویزیون (فرانکو روسی، ۱۹۸۵)، با همکاری آنتونی کویین، ساختند.