یک کارمند راه آهن بهدلیل مبارزه علیه رژیم سلطنتی دستگیر و به تهران منتقل میشود. فرزند او میلاد شاهد دستگیری پدر است. او همراه مادر و خواهر کوچکش راهی پایتخت میشود و برای یافتن پدر به زندانهای مختلف مراجعه میکند. مسئولان زندان با آنها جواب سر بالا میدهند. در تهران در اتاقی که پدر بزرگ اجاره کرده سکونت میکنند. پدر بزرگ در درگیریهای خیابانی کشته میشود. میلاد برای ادامه راه پدر بزرگ و پدر با جوانانی که در کوچه و خیابان علیه رژیم تظاهرات میکنند همراه میشود.