اِبْنِ عَریف، ابوالقاسم حسین بن ولید بن نصر (د رجب 390/ ژوئن 1000)، ادیب، نحوی و شاعر اواخر عصر امویان در اندلس. از جزئیات زندگی وی چندان اطلاعی در دست نیست. تنها میدانیم که در قرطبه نزد ابن قُوطیّه و دیگران دانش آموخت، سپس به شرق سفر کرد و چند سال در مصر اقامت گزید و از محضر استادانی چون ابوطاهر دُهلی و ابن رشیق بهره برد. آنگاه به اندلس بازگشت و منصور بن ابی عامر (حک 366-393ق) او را در زمرهٔ نزدیکان خود درآورد و به آموزگاری فرزندانش گماشت (ابن فرضی، 1/135؛ یاقوت، 10/184). منابع به برخی از مجالس منصور که ابن عریف در آن شرکت داشته و به خصوص به مناظرهها و رقابتهای ناموفق او با صاعد بغدادی در حضور منصور اشاره کردهاند (حمیدی، 1/300-302؛ ابن بسام، 4(1)/15، 17-20؛ یاقوت، 10/184-190). ابن عریف را ادیبی بزرگ و شاعری «کثیر المدیح» خواندهاند (ابن فرضی، همانجا؛ حمیدی، 1/300). تنها کتابی که از او برجای مانده شرحی است بر الجمل نوشتهٔ زَجّاجی که نسخههایی از آن در دارالکتب موجود است (خدیویه، 4/67؛ I/171 .(GAL,S, کتاب دیگر او، مطالع الانوار و منابع الاسرار، اکنون در دست نیست، اما مقری پارههایی از قصاید او را که در مدح رسول اکرم (ص) سروده، از آن نقل کرده است (7/497-499). سه اثر دیگر نیز به وی منسوب است: یکی در نحو که وی در آن به نقد آراء ابن نحاس در الکافی پرداخته است (حمیدی، همانجا؛ یاقوت، 10/183)، دیگری در معانی حروف و اقسام آن (ابن خیر، 320) و سومی در اِعراب (عباس، 302). ابیات پراکندهای نیز از وی در دست است (ابن کتانی، 60؛ ابن بسام، 1(1)/309؛ مقری، 1/582 -583). ابن عریف در هنگامهٔ نبرد جربیره1 در طلیطله درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد (ابن فرضی، همانجا؛ یاقوت، 10/190-191؛ صفدی، 13/82).