گونتر آونرت
در یک صبح آفتابی مردی در آپارتمان خود نامهای پیدا میکند نامه روی میز صبحانه کنار فنجان قهوه قرار دارد این که نامه را چه کسی در آنجا گذاشته است مشخص نیست هنوز مرد آن را باز نکرده است که چشمش روی کاغذ خاکستری رنگ و کهنهای به سطور تحکم آمیزی میافتد شما موظفید که برای اجرای مراسم اعدامتان در روز پنجم نوامبر سال جاری ساعت هشت صیح در توالت مردانه ایستگاه راه آهن مرکزی حضور به هم رسانید برای شما دستشوئی شماره 18 در نظر گرفته شده است در صورت تخطی از این دستور از طرف مقامات رسمی مجازاتی متناسب تعیین شده است توصیه میشود که<br /> برای تسهیل در کار لباس سبک تری بپوشید طولی نمیکشد که مرد با حالی نزار به سراغ دوستانش میرود از خوردن غذا و نوشابه خودداری میکند اما در مقابل از آنها تنها راهنمائی میخواهد ولی آنها جز تکان دادن سر واکنشی نشان نمیدهند از راهنمائی و کمک موثر که خبری نیست هیچ، وقتی هم که پشت سر مرد نیمه جان بار دیگر در بسته میشود خیلی احساس راحتی میکنند حتی از خودشان میپرسند که آیا بازکردن در اصولاً کاری زائد نبوده است و آیا پذیرفتن خطر آن هم برای آدمی که در آینده دیگر به کار کسی نمیخورد واقعاً ارزش دارد؟...
فایل(های) الحاقی
ایستگاه راه آهن مرکزی | istgahe rahahane markazi.pdf | 87 KB | application/pdf |