احمد محمود
احمد محمود متولد چهارم دی ماه ۱۳۱۰ در اهواز بود. در جوانی به قول خودش گرفتار امر سیاست شد و بعد زندان و زندان و تبعید، تا سال ۱۳۳۶ که دوران زندان و تبعید او تمام شد، او با همهٔ اشتیاقی که داشت، نشد و نتوانست که به تحصیل ادامه دهد پس به ناچار در مشاغلی مختلف به تلاش معاش پرداخت که همین، فرصتی برای آشنائی نزدیک و رو در روی او با جامعه و مردم عادی کوچه و خیابان شد آنچه که بعدها در زمان خلق رمان ”همسایهها“ (رمانی که افراد مختلفی از قشرهای متفاوت در آن نقش دارند) اثر خود را گذاشت و از آن اثری مردمی و ارزنده ساخت.<br /> باز فریاد بلورخانم تو حیاط دنگال میپیچد. امانآقا، کمربند پهن چرمی را کشیده است به جانش. هنوز آفتاب سر نزده است با شتاب از تو رختخواب میپرم و از اتاق میزنم بیرون. مادرم تازه کتری را گذاشته روی چراغ. تاریک و روشن است. هوا سرد است. نالهٔ بلورخانم حیاط را پر کرده است. نفرین و ناله میکند، مردهها و زندههای امانآقا را زیر و رو میکند... .
فایل(های) الحاقی
همسایهها | hamsayeha.pdf | 1,325 KB | application/pdf |