اوریانا فلاچی<br /> یغما گلروئی
کودکی که با مسلسل بازی کند جهان را نجات خواهد داد...<br /> کلاس اول دبیرستان بودم! معلم فرمولهای فیزیک را روی تخته ردیف کرده بود من در کتاب یک مرد گمشده بودم! با فریاد اخراج معلم از جا پریدم! معلمها تنها را اصلاح فرد را تنبیه بدنی یا حذف فیزیکی از دایرهٔ حکومتی خود (که همان کلاس باشد) میدانند! برایم مهم نبود! باقی کتاب را در سایهٔ دیوار حیاط دبیرستان خواندم! کتابهای فالاچی از مدتها قبل جای کتابهای تاریک دبیرستانم را گرفته بودند! من با پنهلوپه به جنگ رفته بودم، اگر خورشید بمیرد را و جنس ضعیف را دیده بودم، برای کودکی که هرگز زاده نشد گریسته بودم، تا بفهمم زندگی جنگ و دیگر هیچ است! مصاحبههای اوریانا را با سلاخان عاشقان بزرگ تاریخ خواندم! با او به دیدار مخوفترین دیکتاتورهای جهان رفتم دیدم چگونه در دام سؤالهایش مجبور به برداشتن نقابهاشان میشود!...
فایل(های) الحاقی
یک مرد | yek mard.pdf | 2,660 KB | application/pdf |