من در جنوب به دنیا آمدم. با قلبی صاف و ذهنی آشفته، و تلاشم برای رهائی از تیرگی‌های ناخواسته ذهنی، به‌جای آنکه مرا در مسیر درست قرار دهد، پیوسته به راه‌های غلط کشانده است.<br /> بیست ساله که بودم زادگاهم را ترک کردم. توقعات مردم از من بالا رفته بود و محیط اطرافم به اندازهٔ گوری تنگ فشارم می‌داد. کوله‌بارم را بستم و ماشین قراضه‌ام را به سمت نیویورک راندم.<br /> فکر می‌کنم بیش از هر چیز به فکر آن بودم که در محیطی بزرگ‌تر به پرورش استعدادم در موسیقی و نوازندگی بپردازم. حس می‌کردم با این‌کار به روحم آرامش می‌بخشم و دلیلی برای تمام راه‌های غلطی که در آنها قرار گرفته‌ام خواهم یافت.<br /> افکار غلط در من حتی پیش از آنکه سلول‌های مغزم به هم بپیوندند شکل گرفته بودند و در روحم رخنه کرده بودند و مثل ابرهای سیاهی که ناگهان از هیچ کجا می‌آیند و بر سرت می‌بارند، گاه و بیگاه وجودم را متلالطم می‌کردند.

فایل(های) الحاقی

تی‌شرتی از طرف موجودات فرازمینی t shirti az tarafe mojoodate zamini.pdf 138 KB application/pdf