میرزادهٔ عشقی
در تکاپوی غروب است ز گردون خورشید<br /> دهر مبهوت شد و رنگِ رُخ دشت پرید<br /> دل خونین سپهر از افق غرب دمید<br /> چرخ ار رحلت خورشید، سیه میپوشید<br /> که سر قافله با زمزمهٔ زنگ رسید<br /> در حوالی مداین به دهی<br /> دهِ تاریخی افسانه گهی
فایل(های) الحاقی
نمایشنامهٔ کفن سیاه | kafane siah.pdf | 378 KB | application/pdf |