فيروزکوه
در انزهاى ـ Anzeha فيروزکوه ـ به شب يلدا شال هشو مىگويند. در اين شب مردم محل به خانهٔ همديگر مىروند. صاحبخانه براى مهمانهاى خود از همه رقم ميوه بهخصوص قيسي؛ برگه؛ هستهٔ شيرين بوداده؛ گردو و انگور مىآورد. جوانان محل در اين شب رسمى دارند به نام شال انداختن و به اين ترتيب که يک دستمال نسبتاً بزرگ را چهار گره مىکنند و به سر طنابى گره مىزنند و بر بالاى بام خانهها مىروند. دستمال چهار گره را از بالاى بام به صحن خانه يا اطاق آويزان مىکنند و چند لگد به بام خانه مىزنند. صاحبخانه مقدارى آجيل، شيرينى در دستمال مىگذارد و دستمال را تکان مىدهد. صاحب دستمال مىفهمد که توى دستمال چيزى ريختهاند. آنرا بالا مىکشد و چيزهائى که در آن ريخته شده است در کيسهاى که همراه دارد مىريزد و بعد مىرود بالاى بام خانهٔ ديگرى و به اين ترتيب به همهٔ خانههاى آبادى سر مىزند و شال مىاندازد. اين کار تا نيمههاى شب ادامه دارد. اين رسم را دلدادگان و نامزدداران خيلى دوست دارند زيرا که فرصتى است تا پنهان از همگان عهدايائى بدهند و بگيرند.
انزها
يکى از نقاط خوش آب و هواى فيروزکوه ک زمستان طولانى و پربرف دارد انزها ـ Anzeha است. مردم اين نقطه شبهاى زمستان به خانههاى همديگر مىروند و تا پاسى از شب مىنشينند و قصهها و سرگذشتهائى براى يکديگر تعريف مىکنند و در اواسط شبنشينى شبچره مىآورند. شبچره عبارت است از مرکبات از قبيل پرتقال، سيب، انار و گلابى و از خشکبار مانند برگه، گردو و فندق که صاحبخانه در بشقابها مىريزد و در سينى بزرگى مىگذارد و براى مهمانها مىآورد و همگى در حالىکه زير کرسى داغ براى يکديگر صحبت مىکنند و با سرگذشتها و افسانههاى قديمى مانند جنگ رستم با ديو سفيد يا امير ارسلان نامدار خودشان را مشغول مىکنند. البته شبنشينى اين دسته جنبهٔ تفريح دارد و به غير از خنديدن و قصه گفتن کار ديگرى نمىکنند و ميزبان وظيفه دارد بعد از چند شب به خانهٔ هر يک از آنها که به منزل او آمدهاند برود تا آنها بار ديگر بيايند را پس نداد معلوم مىشود مايل به آمد و رفت با طرف نيست.
شهرستان قزوين
در شهرستان قزوين در شب اول چند فقير و غنى هندوانه مىخورند و اعتقاد دارند مايهٔ تندرستى و سلامت تابستان است. شبنشينى و فرستادن چشم روشنى براى داماد تازه و عروس آينده نيز مرسوم است. شام را هم که پاچهٔ گوسفند مىخورند و عقيده دارند خاصيت فراوان دارد.
نودهٔ رودبار الموت
در نودهٔ رودبار الموت معروفترين و بهترين خوراکى شب چلهٔ مردم ماهىپلو است که آنرا به عوض هندوانه يا خربزهاى که در جاهاى ديگر مرسوم است مىخورند. براى تهيه و پختن ماهىپلو، هر کس چند روز قبل از شب چله حتماً بايد يک ماهى بخرد و بعد يک شب مانده به شب چله اين ماهى را درسته در ظرفى مىپزد و در جاى خنگ نگهدارى مىکنند. شب چله که شد با مقدارى سبزى خشک و روغن و برنج و مخلفات ديگر سبزىپلو مىپزند بعد ماهى را مىآورند و به تعداد افراد خانواده تکهتکه مىکنند و لاى سبزىپلو مىگذارند و سر سفره مىآورند هر نفر بايد سهميهٔ ماهى خودش را بخورد و ظرف غذاى هرکس هم جدا باشد. رسم است که بايد در شب چله هرکسى در خانهٔ خودش باشد و عقيده دارند چنانچه ماهى را قسمت نکنند و ظرف هر کسى هم جدا نباشد در زمستان آن سال به افراد آن خانواده خيلى سخت مىگذرد و برعکس اگر ظرف هر نفر جدا باشد زمستان خوبى در پيش خواهند داشت و رزق و روزى سال آينده آنها فراوان خواهد بود. بعد از اينکه شام خورده شد. مقدارى از پولک يا فلسهاى ماهى را که قبل از پختن ماهى از آن تراشيدهاند در يک سينى مىريزند و خوب مىشويند و تميز مىکنند و به سر سفره مىآورند. سپس سفره را جمع مىکنند و اين سينى را جاى سفره قرار مىدهند. آنوقت پدر يا مادر يا بزرگتر خانواده به يکى از بچهها که از همه کوچکتر باشد اشاره مىکند تا مقدارى از پولکها را بردارد. بعد مقدارى پولکى را که در دست بچه است مىشمارند اگر جفت درآمد خوب است و زمستان بارندگى فراوان خواهد شد. به همين علت اگر بهطور اتفاق براى يک نفر پيش آمد بدى رخ بدهد ديگران به او مىگويند: فلاني! مگر خداى نکرده شب چله طاق آوردي؟. اگر طرف بگويد: بله طاق آوردم مىگويند: خدا بزرگ است برو شکر کن اما اگر بگويد: نه، جفت آوردم. مىگويند: انشاءالله که در همه سال جفت بياري.