- همخونى و دايره همسرگزينى

در شهر اراک ازدواج درون گروه (ازدواج بين فاميل مانند دخترعمو و پسرعمو) رواج داشته به‌خصوص مردمان روستاها به علل عدم دسترسى به وسايل ارتباطى و پراکندگى دهات و اهميت خانواده پدرسالارى ناگزير از ازدواج با افراد جامعه محدود خود بوده‌اند و همين امر سبب شده است که روستائيان اکثر با هم همخون باشند اما زندگى جديد شهرى و ازدياد روابط زن و مرد در ادارات و کارخانه‌ها و دانشگاه و روابط اجتماعى زنان و مردان سبب شده که دايره همسرگزينى از حالت محدود کم‌کم بيرون آمده و هرچه زندگى شهرى بيشتر به طرف صنعتى حرکت کند دايره همسرگزينى نيز وسيع‌تر مى‌گردد. که مى‌توان اين حرکت را چنين بيان نمد. ازدواج درون گروه به طرف ازدواج در محله، ازدواج در شهر، ازدواج در شهر ديگر و حتى ازدواج در خارج از کشور.


- خانواده

در اراک مانند ساير نقاط ايران دو نوع خانواده وجود داشته است. يکى خانواده‌هاى بزرگ و نيمه‌گسترده، ديگرى خانواده‌هاى کوچک و زن و شوهرى مستقل، تا پنجا سال پيش بيشتر خانواده‌ها به‌صورت نيمه‌گسترده بوده که در اين خانواده‌ها سنت‌هاى کهن اجراء مى‌گرديد. پدربزرگ همه‌کاره بود، تمام قدرت‌ها را در اختيار داشت، تصميم مى‌گرفت، امر و نهى مى‌کرد، تعليم و تربيت زيرنظر او اجراء مى‌شد. براى فرزندان خود همسر انتخاب مى‌کرد، در خانواده، هيچ‌کس حق اعتراض نداشت.


بيشتر اتفاق مى‌افتاد که داماد تا شب عروسي، همسر خود را نمى‌ديد، پسر خانواده رموز کار را از پدر مى‌آموخت و پس از مرگ روى پسر بزرگ جانشين پدر بود، شغل او را بعد از حيات او اداره مى‌کرد به‌عبارت ديگر اغلب مشاغل ارثى بود، سرپرستى اقتصادى خانواده با پدربزرگ بود، خلاصه تمام سنت‌ها و آداب و رسوم قديمى اجراء مى‌شد، ولى به مرور زمان با تغيير سيستم اقتصادى و بيرون آمدن از اقتصاد کشاورزى و گرايش به‌سوى اقتصاد صنعتي، خانواده نيز همگام با ساير نهادهاى اجتماعى به دنبال دگرگرنى وضع جامعه برو به تغيير نهاد و به‌شکل خانواده مستقل زن و شوهرى درآمده، تعداد زيادى از اختيارات خانواده را دولت به عهده گرفت. از جمله تعليم و تربيت را دولت همگانى کرده و در اختيار خود درآورد. فرزندان دنبال مشاغل جديد رفته و حرفه و پيشه از حالت ارثى بيرون بيرون آمد، فرزندان خود در انتخاب همسر دخالت کرده و بيرون از منزل پدر براى خود زندگى جداگانه‌اى تشکيل داده، ايام فراغت را در خارج از خانه مى‌گذرانند و به آداب و رسوم جديد روى آورده، در چنين وضعى است که جوانان بين دو حالت نو و کهنه قرار دارند و جامعه نه به‌طور کامل از اقتصاد کشاورزى بيرون آمده و نه‌ به‌صورت دقيقى وارد اقتصاد صنعتى و زندگى ماشينيزم شده است.


تا چند سال پيش قشرهاى مرفه و قديمى شهر بازرگانان، مالکان، بازاريان، اکثر داراى خانواده گسترده بوده و طبقات کارگر، کارمند دولت، تحصيل کرده و پيشه‌وران جزء، خانواده‌هاى کوچک را تشکيل مى‌دادند و ر اين زمان آن خانواده بزرگ نيز تغيير شکل يافته و به خانواده‌هاى کوچک و مستقل تبديل شده‌اند.