ايلات عرب از ديرباز و به‌ويژه پس از حملهٔ اعراب تا دوران قاجاريه به ايران مهاجرت کرده حتى تا خراسان پيش رفته‌اند. بيشتر مهاجران اوليه با گذشت زمان در جمعيت‌هاى محلى مستحيل شده امروزه تميز آنان از همسايگان آنها دشوار است. عشاير عرب خراسان، از جمله بهلولى در درخراف، بخوزى درياخرز (تايباد)، خزائى در گوشهٔ خزائي، خاورى در قره‌زر و نادى در بيرجند و سربيشه، ابوبخش در مشرق سده سکونت دارند. اعراب جنوب بيرجند در محلى به نام عربخانه از نهبندان به‌سر مى‌برند.


قبايل عرب خوزستان هويت خود را بيشتر حفظ کرده‌اند. اين قبايل در منطقه‌اى ميان اروندرود و خليج‌فارس در جنوب تا شوش در شمال خوزستان پراکنده‌ هستند. سرزمين آنها در مغرب سرزمين بختيارى است و برخى از آنها همراه بختيارى کوچ مى‌کنند [Digard et Karimi 1975]. از قبيله‌هاى مهم اين استان يکى قبيلهٔ بنى‌کعب است که طوايف و عشيره‌هاى گوناگون آن ـ محيسن، ادريس، نصّار، آل بغبش، عساکره و غيره ـ از جزيرهٔ مينو (جزيرهٔ الخضر پيشينْ) و خرمشهر (محمرهٔ سابق) و شادگان (فلاحيهٔ سابق) و دو سوى رودخانهٔ کارون تا على ابن‌الحسين و ادريسيه و فراتر از آن تا حوالى اهواز از:


- عبدالخان:

از عشيره بنى لام ساکن در العماره عراق بوده که در قرن نوزدهم به ايران مهاجرت کرده و از تيره‌هاى زيادى تشکيل يافته است.


- مزرعه:

اين طايفه از عشاير عرب است که پيش از اسلام در عصر ساسانى از حجاز به ايران آمده و در ناحيه بستان و هويزه پراکنده شده‌اند و به دو تيره بزرگ بيت حامد و آل موم نين تقسيم شده است.


- خسرج:

از العماره به‌ايران کوچ کرده در بين موسيان، ميان آب و شوش ساکن شده‌اند، و از سه تيره تشکيل يافته است.


- آل بوروايه:

از عراق به‌ايران آمده در هويزه ساکن شدند از چهار تيره شکيل يافته‌اند.


- کعب:

آل‌کعب که جدا از بنى‌کعب هستند از چهار تيره عمده تشکيل شده به نام‌هاي: کعب منان ـ کعب الحائى ـ کعب کرم‌الله و کعب فرج‌الله.


- سادات:

از سه تيره تشکيل شده است. سادات فواصل، سادات جعاله و سادات موسوى جزايري، که بيشترين علما و دانشمندان خوزستان از اين طايفه هستند.


به‌طور کلى عشاير عرب زبان خوزستان تماماً اسکان يافته‌اند. کار اصلى آنان کشاورزى و پرورش دام (گاو و گاوميش) است.


در رأس هريک از گروه‌ها (عشيره، تيره، و حموله) شيخ قرار دارد و رئيس عشيره را ”شيخ‌المشايخ“ مى‌گويند، سلسله نسب پدر تبارى است و بر اصل شجره نسب استوار است که به آن اهميّت مى‌دهند و هر فرد عضو عشيره، تيره و حموله (بيت) بر شجره نسب خود آگاهى کامل دارد.