نامزدى
مادر و چند نفر از خانواده پسر جهت نظربينى به منزل دختر موردنظر خود مىروند يکى از زنها که مسنتر از ديگران است براى اينکه از سلامت دهان و دندان دختر مطمئن شود دختر را مىبوسد و با مهارت چارقد خود را از سر برمىدارد تا سر او را هم خوب نگاه کند و خلاصه سر تا پاى دختر را خوب برانداز مىکنند تا اطمينان حاصل کنند که هيچگونه عيبى نداشته باشد. اگر دختر مورد توجه و دلپسند آنها قرار گرفت به منزل مراجعت مىکنند مادر پسر چگونگى ماجرا را براى شوهر خود تعريف مىکند در همين حال داماد در پشت در به گفتگوى پدر و مادر او گوش مىدهد. مادر پسر به شوهر او مىگويد دخترى که من ديدم به قد و قامت، اصلاً عيبى ندارد.
سرش به زنو مانه ـ پاش به زنو مانه ـ همانداز زنو داره | |
(زنو يعنى زنها و مانه يعنى شباهت دارد) |
در اين موقع پسر وارداتاق مىشود و مىگويد مادر چه ديدي؟ پسنديدى يا نه؟ و مادر او چگونگى ماجرا و رضايت او را براى او شرح مىدهد. و بعد پسر مىگويد پس مادر هرچه زودتر نشانى بردار به منزل دختر برويم. (نشانى يا حلقه است يا جنس ديگر از قبيل پارچه) بعد از اين مقدمات، چند جعبه شيرينى ـ يک قواره پيراهن ـ چند کلهقند و يک حلقه طلا ضميمه کرده و با خود به خانه مىبرند. پدر داماد به پدر و مادر عروس مىگويد که بايد دختر و پسر يکديگر را ببيند و آنها امتناع مىکنند و مىگويند بايستى صيغه محرميت خوانده شود تا دختر و پسر محرم باشند. آنوقت امکان ديدار آنها فراهم مىآيد. آنگاه دختر با سينى چاى وارد اتاق مىشود و با پدر و مادر داماد احوالپرسى مىکند همينکه توافق طرفين حاصل شد، از آنروز به بعد دختر مشغول تهيه جهيزيه و درست کردن دستمال مىشود بعد از يک هفته خنچهاى از منزل پسر به خانه دختر فرستاده مىشود و بعداً آخوندى مىآورند و دختر را عقد مىکنند. (عقدخواني) و مراسم عقد بدين ترتيب انجام مىشود که آخوند تا سهبار از دختر وکالت مىطلبد که او را به عقد پسر درآورد و دختر جوابى نمىدهد و بالاخره موقعىکه پدر و مادر و ساير اقوام او دورادور او را گرفتند. از آنها اجازه گرفته و بله مىگويد.
با شنيده شدن بله حضار شروع به ابراز احساسات مىکنند و بعداً يک نفر زن دو کلهقند را بالاى سر عروس بههم مىسايد و تا نرمههاى قند بهسر عروس ريخته شود و عقيده دارند که اينکار جهت شيرين شدن زندگى آنها است البته قبل از گرفتن بله از عروس تمام دکمههاى لباس و گرههاى موجود در آن را باز مىکنند و معتقد هستند که اين عمل باعث مىشود که بعدها مشکلى در زندگى آنها ايجاد نشود بعداً شناسنامه دختر و پسر را برداشته و در شهر به دفترخانه ازدواج و طلاق مىبرند و عقدخوانى را در محضر رسمى به ثبت مىرسانند. دو روز قبل از عروسى مقدارى جنس شامل چند کيسه حنا بهعنوان خرباره از طرف پسر به خانه دختر فرستاده مىشود. غروب همان روز طرف عروس زنهاى فاميل خود را به حنابندان دعوت مىکند و اطرافيان عروس حنا مىبندند و عروس از بستن حنا خوددارى مىکند و اطرافيان عروس حنا مىبندد و عروس دستهاى خود را حنا مىبندد. صبح فردا (روز قبل از عروسي) داماد به حمام مىرود و چند نفر مرد از اقوام داماد همراه او به حمام مىروند. ظهر همان روز از مدعوين به ناهار پذيرائى مىکنند و بهوسيله سينى توسط سلمانى ده براى داماد پول جمعآورى مىشود بعدازظهر همان روز عروس به حمام مىرود و تا مراجعت عروس از حمام مطربهاى ملى که آنها را دُهلى مىگويند شروع به نواختن مىکنند.