سياههگيران
پس از آنکه زمان عروسى مشخص شد بايد صورتى از نام مدعوين تهيه و دعوتنامهها نوشته شود و براى اينکار چند نفر از بزرگان فاميل يک شب در منزل داماد يا عروس (هريک جداگانه) جمع مىشدند و تعداد و مشخصات افرادى را که بايد دعوت شود تهيه مىکردند اين جلسه را سياههگيران مىگفتند.
دعوتنامهها را هريک داخل پاکت گذاشته و اشخاصى مأمور مىشدند که آنها را به مدعوين برسانند گاهى دعوتنامه بايد به دهات دوردست يا شهرهاى ديگر ارسال مىشد. که با نبودن وسايل نقليه و امکانات امروزى ارسال دعوتنامه به نقاط دوردست مسئلهاى بود.
خانوادههاى عروس و داماد هريک جداگانه مجلس عروسى برپا مىکردند و جلسه سياههگيران نيز براى هريک از خانوادهها جداگانه بود. در بعضى روستاها مرسوم بود که هزينه مراسم ازدواج را که جداگانه در منزل عروس برگزار مىشد، خانواده داماد مىپرداخت که به آن خرج مطمخ مىگفتند. خرج مطبخ معمولاً عبارت بود از يک تا سه رأس گوسفند يکى دو لنگه آرد و يک يا دو گونى برنج و يک يا دو حلب روغن.
جاهلنشان
شب قبل از عروسى محفلى با ضيافت شام در منزل داماد تشکيل مىشد که تمام شرکت کنندگان آن جوانان همسن و سال داماد و دوستان وى بودند که ساعات خوشى را با شوخى و خنده و گفتگوهاى مناسب با حال و هواى جوانى و مقتضاء عروسى مىگذراندند. اين جلسه را جاهلنشان مىگفتند.
از جمله شرکتکنندگان اين جلسه برادرِداماد بود. برادرِداماد که البته نبايد برادرِداماد باشد بلکه هميشه از دوستان او انتخاب مىشود وظيفه دارد که در امر زناشوئى داماد را راهنمائى و ارشاد کند بههمين جهت هميشه از بين دوستان متأهل انتخاب مىشود.
- حنابندان
روز بعد از جاهلنشان را روز حابندان مىگفتند. در اين روز عروسى و داماد جداگانه به حمام مىرفتند و چون در قديم انگشتان دست و پا را حنا مىگذاشتند. به روز حنابندان معروف شده است.
داماد همراه چند نفر از دوستان و همسالان خود به حمام مىرفت و معمولاً بهطور ساده و بدون تشريفات به منزل برمىگشت ولى گاهى نزديک منزل عدهاى با ساز و ضرب و ريختن دانههاى اسپند در آتش به استقبال او مىرفتند و با آن تشريفات وارد منزل مىشد ولى خروج عروس از حمام و رفتن به منزل هميشه با مراسم خاص خود انجام مىشد بههمين جهت اين روز را عروس حمام نيز مىگفتند.
مراسم از اين قرار بود که از چندى قببل حمام عمومى را براى آن روز رزرو و قُرق مىکردند. از منزل داماد مقدارى شيرينى و ميوه و شربت به حمام فرستاده مىشد که از همراهان عروس پذيرائى بهعمل آيد در ساعات بعدازظهر عروس به همراهى عدهاى از زنان فاميل و دوستان خود به حمام مىرفت.
اوايل شب عدهاى از منزل داماد با ساز و دهل و تعداد زيادى چراغ زنبورى بهراه مىافتادند و به طرف حمام حرکت مىکردند. پس از رسيدن به نزديک حمام جمعيت منتظر مىماند. تا عروس از حمام خارج شود. بعد از دقايقى عروس در حالىکه پارچه تورى قرمز يا گلىرنگ به صورت خود انداخته بود (اين پارچه را گله مىگفتند) و دو نفر از بانوان شانههاى او را گرفته بودند از حمام بيرون مىآمد. در اين موقع ساز و دهل شروع به نواختن آهنگ سنگينى مىکرد و عروس و هيئت همراه با آهنسگى هر چه تمامتر به طرف منزل حرکت مىکردند هميشه در جلو عروس يک آينه در تمام طول مسير بهوسيله دو نفر آينهدار حمل مىشد. اگر آينه کوچک بود بهوسيلهٔ يک نفر حمل مىشد.
جهازبران
فرداى آن روز در بعدازظهر جهيزيه عروسى را به خانه داماد مىبردند. جهيزيه (يا به گويش محلى جهاز) را در طبقهاى چوبى که به آن خوانچه مىگفتند چيده و هريک از باربران طبق بر سر مىنهادند و به مقصد مىرساندند. اشياءِ بزرگ و سنگين مثل فرش و رختخواب و يخدان و ظروف مسى و امثال آن با قاطر حمل مىشد. دو عدد خوانچه مخصوص لباس داماد و برادرِداماد بود که پيشاپيش بقيه خوانچهها حمل مىشد. روى لباسهاى داماد گل و نقل بيد مشکى مىريخند.
باربرهاى حامل خوانچه که گاه برحسب مقدار جهيزيه تعداد آنها زياد بود پشت سر هم در يک رديف حرکت مىکردند و وقتى به خانه داماد مىرسيدند پيشقدمان انها که معمولاً حامل البسه داماد و برادرِداماد بودند در حالىکه خوانچه را بهسر داشتند شروع به چرخيدن و رقصيدن مىکردند و انعامى دريافت مىداشتند.
پس از آنکه جهيزه تحويل داده شد از بزرگ خانواده داماد رسيد دريافت مىکردند بلافاصله داماد و برادرِداماد لباس نو را که با جهيزيه از طرف خانواده عروس فرستاده شده بود مىپوشيدند و دو نفرى از منزل خارج شده براى گردش و هواخورى به باغات اطراف شهر مىرفتند و مشغول قدم زدن مىشدند. ضمن قدم زدن، برادرِداماد راهنمائىها و توصيههاى لازم را در جهت وظايف و مسئوليتهاى زناشوئى به داماد گوشزد مىکرد. بستگان داماد نيز با سرعت شروع به گذاشتن وسايل و لوازم جهيزيه در جاى خود مىکردند و اولين اقدام آنها جابهجا کردن لوازم اتاق عروس و آمادهسازى و تزئين آن بود.
عروسبران
شب آخر عروسى با تشريفات و مراسمى عروس را به خانه داماد مىبردند. اوايل شب بهتدريج مدعوين در مجلس عروسى حاضر مىشدند و پذيرائى و ساير برنامههاى خاص انجام مىشد.
پس از صرف شام ابتدا تعدادى از بزرگان و ريشسفيدان فاميل داماد که معمولاً شش يا هفت نفر بودند به خانهٔ عروس مىرفتند. اين عده را کدخدايان مىگفتند. کدخدايان پس از رسيدن به خانه عروس از آنها استقبال مىشد و با چاى و شيرينى و ميوه پذيرائى بهعمل مىآمد سپس قباله ازدواج از طرف خانواده عروس جلو آنها گذاشته مىشد. آنها نيز مندرجات قباله را بهدقت مطالعه مىکردند که مبادا نقص يا کسيرى داشته يا مطلبى اشتباه يا برخلاف توافق طرفين در آن نونشته شده باشد. پس از اطمينان به صحت مندرجات آن به خانه داماد مراجعت مىکردند و با اعلام اينکه هيچگونه اشکال و ايرادى براى آوردن عروس نيست عدهاى به طرف خانه عروس حرکت مىرکدند. پيشاپيش اين عده يک دختر کوچک هفت هشت ساله که لباس زيبائى بر تن داشت حرکت مىکرد که به او گيله مىگفتند. گيله معمولاً خواهر کوچک داماد بود ولى اگر داماد خواهر کوچک نداشت يکى از دختران فاميل گيله عروس مىشد. وقتى گيله به خانهٔ عروس مىرسيد يک دست لباس به او هديه مىدادند. جمعيت که به نزديک خانه عروس مىرسيد عدهاى از بستگان عروس به پيشواز آنها مىآمدند و به آنها ملحق مىشدند و هنگام ورود به خانه عروس دستهجمعى صلوات مىفرستادند. پس از مدتى عروس آماده ترک خانهٔ پدرى و رفتن به خانهٔ بخت مىشد.
قبل از حرکت عروس کمر او را مىبستند. کمر عروس را معمولاً برادر کوچک داماد مىبست. کمر بستن به اين طريق بود که مقدارى نان و پنير داخل پارچهاى سفيد مىگذاشتند و پارچه را با کمربند پهنى به کمر عروس مىبستند. بعد از آن عروس آماده حرکت مىشد. ابتدا عروس را زير قرآن رد مىکردند سپس قباله ازدواج را روى زمين جلو پاى او مىگذاشتند و عروس سه بار از روى آن رد مىشد.
تشريفات حرکت عروسى مثل زمانى بود که از حمام او را بيرون مىآوردند، ولى اينبار بهجاى دو نفر از زنان فاميل که شانههاى او را مىگرفند در اينجا برادران عروس بيا عموها يا دائىهاى او اينکار را به عهده داشتند و او را تا منزل داماد همراهى مىکردند. اگر راه دور بود عروس را سوار اسب مىکردند. حرکت نيز سيار آهسته بود بهطورى که طى کردن مسافتى حدود يکى دو کيلومتر بيش از دو ساعت طول مىکشيد. با شروع حرکت کاروان عروس حاضران صلوات مىفرستادند و مداحان و درويشان نواى مدح مولا على (ع) سر مىدادند و نادعلياً يا على مىگفتند.
در عروسهائى که سرنا و دهل داشتند شروع به نواختن آهنگهاى سنگين متناسب با حرکت آرام جمعيت مىکردند و کاروان همراه عروس به همان صورت و کيفيتى که هنگام بردن عروس از حمام بود به طرف منزل داماد حرکت خود را ادامه مىدادند و در طول مسير نيز مدر از پنجرهها پشتبامها يا دمِدرها به تماشا مىايستادند.
در لحظهاى که عروس وارد محوطه حياط مىشد داماد محتوى دستمال يا جعبهاى که گندم و جو و نقل و سکه بود بر سر عروس مىريخت و در اين لحظه بچهها براى جمع کردن سکه هجوم مىآوردند.
عروس را مستقيماً به اتاق مخصوص خود مىبردند و داماد نيز در همان لحظه با عروس وارد اتاق مىشود. در اين پدرِداماد و در غياب او عمو يا دائى يا يکى از بزرگان فاميل دست عروس را در دست داماد مىگذاشت به اميد آنکه زوجين جوان دست در دست هم براى سعادت يکديگر بکوشند اين مراسم را دست به دست مىگفتند:
پس از آن داماد يک انار که از آبنبات ساخته شده بود و داخل آن مملو از نقل بيدمشکى بود و به ديوار اتاق مىزد آبنبات مىترکيد و نقلها روى تختخواب مىريخت. حضار پس از ابراز شادمانى و آرزوى خوشبختى براى زوجين بهتدريج محل را ترک مىکردند.