”معروف است به زمين هند مى‌باشد منقار دراز دارد و در او سوراخ‌هائى بسيار است و از هر يکى آوازى ديگر بيرون مى‌آيد. چون در صفير آيد از خوشى آواز او هيچ جانور نتواند گذشت و او را توالد نيست و ايشان نر و ماده مى‌باشند. به وقت رحيل بال‌هاى بى‌شمار به‌هم زنند از صدمهٔ بالهاى آنها آتش درافتد و مشتعل شود و هر دو سوخته گردند و باران در خاکستر افتد و کرم پيدا شود و از آن خاکستر مى‌خورد تا بزرگ شود و ققنس ديگر گردد ساز ارغنون را از آواز آن مرغ اخراج کرده‌اند.“