مادىها با پوشيدن پوشاکهاى اصلى ايرانىتر بازشناخته مىشوند. بر سر آنها کلاه گرد نمدى (مايل به جلو با دنباله آويزان روى گردن) دارند. يک تنزيب چرمى تنگ آستين دراز که تا بالاى زانو مىرسيده در بر کردهاند... و روى تنزيب هنگام آذين شايد جبهاى مىانداختند.
شلوار بند چرمى و کفش بنددار با نوک برجسته، نشان مىدهد که پوشندگان آنها بسيارى از وقت خود را به سوارى مىگذرانيدند. (تاريخ هخامنشي)
هردوت نوشته است: پارسىها، اين لباس و اسلحه را داشتند: ... قبائى آستيندار رنگارنگ در بر... زرهى که حلقههاى آهنين آن به فلسهاى ماهى شباهت داشت بر تن... و شلوارى که ساقها را مىپوشيدند در پا... اسلحه مادىها مانند پارسىها بود، چه، اسلحهاى که شکل آن را بيان کرديم. در واقع اسلحه مادى است نه پارسي...
اينطور بهنظر مىرسد که پوشاک رزمى پارسىها که خود از مادها گرفتند، آهنين بوده، و مادها براى مواقع رزم پوشاک آهنين داشتهاند نه چرمين ...
ظاهراً مادىها سرپوشى بر سر مىنهادند که مانند باشلقهاى امروزى مردم کوهپايههاى گيلان و آذربايجان است و يادآور کلاههاى نوک تيز سکانى و بخارائى هستند.
به گفته گزنفون: مادىها عادت داشتند پوشاک ارغوانى بپوشند، رداى بلند بر تن کنند و گردنبندهاى متعدد بر گردن و دستبندهاى مزين بهدست بياويزند...
در کتاب هگمتانه درباره زنگولههاى زينتى آمده است: سى و سه عدد زنگ کوچک طلا در طرف داخل و پائين دامن لباس، يا در نزديک لبه شلوار يا در محلهاى ديگر پوشاک بانوان مىدوختهاند، و هنگام راه رفتن صداى آهستهٔ آنها بر تجمل و زينت صاحب پوشاک مىافزود.
تنها يکى از اين سى و سه زنگ داراى آويزى است و با حرکت زنگ صداى خفيف و مطبوعى شنيده مىشود و بالاى دو عدد آنها هم حلقه کوچک جاى دوختن را به پوشاک دارد...
به نوشته دياکونف، پوشاک پرچيندار از آن مادها و متعلق به مردم ساکن مشرق ماد (يا ماد شرقي) مىداند، و به احتمال ايزانتىها و پارتاکنىها بودند که آنرا مورد استفاده قرار مىدادند.
پوشاک پارسىها به نوشته هردوت: پارسىها، پوشاک مادىها را که بهتر از لباس خود تشخيص دادند از اينرو آنرا اقتباس کردند.
به نوشته گزنفون: کوروش پوشاک مادى را اقتباس کرد و نزديکان خود را بر آن داشت تا اين لباس را بپوشند. حسن اين لباس در آن است که معايب را مىپوشاند و اشخاص را بزرگتر و شکيلتر مىنماياند.
پوشاک نيم ارغوانى و نيم سفيد از نوع لباس چيندارى بود که سربازان جاويدان مىپوشيدند و مشهور به پوشاک پارسي، بود. به نوشته ويل دورانت: از زمان داريوش اول، غالب پارسىها پوشاکهائى مانند لباسهاى مردم ماد بر تن مىکردند و بعدها خود را به زيورآلات مادى نيز مىآراستند و بهجز دو دست، بازگذاشتن هر يک از قسمتهاى بدن را خلاف ادب مىشمردند، از اينرو سر تا پاى ايشان با سربند يا کلاه تا پاپوش پوشيده بود.
شوار سه قسمتى و پيراهنى کتانى و دو لباس رو مىپوشيدند که آستين آنها دستها را مىپوشانيد و سبب آن بود که از گزند گرماى سخت تابستان و سرماى جانکاه زمستان در امان باشند. امتياز شاه در آن بود که شلوار قلابدوزى شده با نقش و نگار سرخ مىپوشيد و دکمههاى کفش وى به رنگ زعفرانى بود.
بهنوشته ريچارد فراى بهنقل از استرايون نوشته است: که پارسيان مخصوصاً در جامه پوشيدن از مادها پيروى کردند (جزء کسانى که در جنوب بودند) و در جامه پوشيدن از مردم شکست خورده ايلام تقليد کردند (کتاب ميراث ايران)
پارسىها براى سوارکارى و جنگاورى نيز، از پوشاک مادها که شامل جبه پيراهن، شلوار و باشلق و کلاههاى از نوع نوکتيز پيچيده به نوارهاى زينتى با دستمالهاى بزرگ استفاده مىکردند.
اشکانيان که در خاور کشور ماد مىزيستند، از همان قديم پوشاکى همسان پوشاک مادها داشتند، و نقوش تخت جمشيد آنها را مىنماياند.
پيراهن، همان بوده که مادها دربر داشتند از نوع جلو بسته، دامن گرد، نواردار، زيوردار، قلابدوزى شده و ديده مىشود که اين نوارها و زيورها (مانند پيراهن مادها) گاهى دو طرف پيراهن را مزّين کرده است و گاه يکراسته در وسط پيراهن نقش مىشده. پارتها پيراهن ديگرى داشتند که پائين تنه آن از کمر به پائين (و گاه از زيربغل) بسيار فراخ بوده است. اين پيراهن بهکار تشريفات نمىآمده بلکه براى سوارکارى بسيار مناسب و کارآمد بوده است.
پارتها را اغلب با موهاى پرپشت (که نوارى به شيوه شوشىها، گيلکىها، هندىها، قندهارىها بر آن بستهاند) مىشناسند، ولى پارتىها از انواع کلاه معمول زمان مادها نيز برخوردار بودند.
... پارتها، جبه و شنل بهکار مىبردند. شنل آنان با شنل مادى تفاوت داشت بدين معنى که شنل پارتىها اندکى فراختر و گاهى بر يک طرف شانه با دکمهاى بههم وصل مىشده است.
جبه پارتها، نظير جبه مادىها بوده سجاف جلوى جبه پارتها نيز قلابدوزى شده و مزّين بود.
در دوره ساساني، همه قباها تا جائى که امکان داشته (به منظور آزادى عمل و نشست و برخاست و سواري) بهصورتهاى مختلف ترکدار تهيه مىشده است.
يکى از دو نوع قباى اين دوره، يادآور قباى اشکانى است. شلوار ساسانىها همان است که پارتىها در پا داشتهاند، ولى ساسانىها آنرا بلندتر مىگرفتهاند و ضمناً نوارى در جلوى تيغهٔ ساق، چينهاى آنرا جمع مىکرده و به اندازه لِنگ در مىآورد.
در دوره ساسانى نيز همهٔ پوشاک افراد متمکن، قلابدوزى مىشده است. در روزگار ساسانى نوعى شلوار که ساقهاى بلند تا به پشت پا و بسيار فراخ بود و در مچ پا مانند ديگر شلوارها جمع نمىشد.
جبه و شنل نيز در روزگار ساسانيان بهکار مىرفته، اما شنل از تنوع فراوانى برخوردار بود.