آثار بدست آمده از شهر سو خته

با توجه به کاوش‌هاى انجام شده، دوره‌هاى استقرار انسان در شهر سوخته را به چهار دوره در يازده لايه داراى خصوصيات و ويژگى‌هاى متمايزى است. از خصوصيات آثار معمارى به دست آمده مى‌توان به خانه‌هاى پلکاني، کاخ سوخته با سقف‌هاى مسطح و صاف و پوشش گل و مواد آهکى اشاره کرد. ديواره‌هاى آن به اندازه‌هاى ۱۰٭۱۰٭۴۰ و ۲۰٭۲۰٭۱۰ سانتى‌متر از خشت خام بود. با توجه به کاوش‌هاى به عمل آمده در يک واحد ساختمانى در شهر سوخته، مجموعه آثار زير به دست آمده است:


سفال

سفال‌هاى لايه‌هاى کهن‌تر شهر سوخته، ارتباط اين محل را با بخشى از خراسان بزرگ و سفال‌هاى جديدتر، ارتباط اين محل را با تمدن‌هاى دشت سند (مهران‌رود) ترکمنستان، نال (در پاکستان) بيان دارد. سفال‌هاى نخودى رنگ، خاکستري، قرمز و سفال‌هاى چند رنگ تا کنون از اين مجموعه به دست آمده است.

پيکره‌هاى کوچک

تنها آثار و نمادهاى به جاى مانده از شهر سوخته که احتمالاً مى‌تواند نمادهاى مذهبى باشند. سفالينه‌هاى گلى انسان و جانوران است که به مقدار قابل توجهى تا کنون به دست آمده است. پيکره‌هاى جانوران را اغلب حيواناتى چون گراز وحشي، خر وحشي، بز و گاوهاى کوهاندار تشکيل مى‌دهند.

اشياى چوبى

شامل قالب‌هاى چوبين، پيمانه‌ها، شانه‌هاى ساده و معرق‌کارى شده، دسته‌هاى کارد، تيرهاى سفت، ابزارهاى بافندگي، پيکره‌هاى حيواني.

اشياى سنگى

شامل ابزار بافندگي، مهره‌هاى تزئينى از سنگ لاجورد، مرمر، عقيق، مته و سرمه‌دان.

اشياى استخوانى و فلزى

شامل سوزن‌هاى فلزى و استخواني، پلاک استخوانى پيکره فلزى زن، قلاب‌هاى ماهى‌گيرى فلزي، ميخ، تيغه‌هاى گوناگون، مهر فلزي، زيورآلات از طلاى بسيار کوچک و ظريف و ... .


در اين واحد ساختمانى ۶ تا ۱۰ اتاق راست گوشه وجود داشت که با ديوارهاى نازکى از هم جدا مى‌شدند و همگى داراى درگاه، پنجره، پله و اجاق بودند.


يکى ديگر از مسائل مورد بررسي، کشاورزى منطقه بوده است که ارتباط نزديکى با دامپرورى داشته و تا کنون از بقاياى به جاى مانده، جو، گندم و خرما و ... شناسايى شده است. و نيز درختانى چون گز و نارون و انواع درختانى که در کنار کانال‌ها و نهرهاى کوچک مى‌روئيده‌اند.


طى هزاره سوم پ.م شهر سوخته به صورت بزرگ‌ترين مرکز استقرار تمدن‌هاى منطقه جنوب و غرب آسياى مرکزى درآمده بود. وسعت شهر سوخته، ساختمان‌ها، سيستم (لوله فاضلاب) و اشياى به دست آمده، جملگى حکايت از اين دارند که اين مجموعه شهرى واقعى بود، شهرى که در برگيرنده دو عامل مهم يعنى جمعيت و توليد. فرضيه‌هاى متفاوتى درباره چگونگى از بين رفتن اين تمدن گسترده ارائه شده است. از جمله خشک شدن دلتاى هيرمند، ورود قبايل آريايي، تغييرات شديد آسياى مرکزى و ايستگاه مبادلاتى تجارى بين شرق و غرب در نخستين سده‌هاى هزاره دوم پ.م به کلى از ميان برود.