روابط سياسى کشورمان با فيليپين، اگرچه در گذشته بيش از هر چيز ريشه در هم‌پيمانى حکومت‌هاى دو کشور با آمريکا داشت. ولى پس از ايجاد نظام جمهورى اسلامى معادلات روابط دو کشور نيز تغيير کرد.


قبل از انقلاب، با صدور نفت به فيليپين و خريد برنج و برخى کالاها و مواد خام مناسبات اقتصادى و بازرگانى دو کشور توسعه يافت. استفاده از نيروى کار کارگران و متخصصين فيليپين در ايران و اعزام دانشجويان ايرانى به آن کشور به بسط و گسترش روابط فيمابين کمک شايانى نمود. همچنين تا قبل از وقوع انقلاب اسلامى ايران بيش از دو هزار دانشجوى ايرانى در فيليپين مشغول به تحصيل بودند.


پس از انقلاب اسلامى مطبوعات کشور به حمايت از جبهه آزادى‌بخش مورو، حملاتى را متوجه رژيم حاکم بر فيليپين نمودند و مدتى بعد دولت جمهورى اسلامى ايران در مخالفت با رژيم خودکامه مارکوس و حمايت از مسلمانان آن کشور، صدور نفت به فيليپين را متوقف نمود. رهبران جنبش آزادى‌بخش مورو چند بار به ايران مسافرت و دفترى براى اين جنبش در تهران گشايش يافت.


اين اقدام جمهورى اسلامى ايران همزمان با گسترش فعاليت دانشجويانايرانى در آن کشور وحايت از خواسته‌هاى مبارزين مسلمان فيليپين، رژيم مارکوس را به ايجاد تضييقاتى براى دانشجويان ايرانى واداشت. به‌طورى که دولت آن کشور رسماً اعلام نمود که سهميه دانشجويان ايرانى به يک هزار نفر کاهش داده و تا سال ۱۹۸۲ هيچ داوطلبى را نخواهد پذيرفت.


در مورد مسئلهٔ گروگان‌هاى آمريکائي، دولت فيليپين از مواضع کشورهاى غربى حمايت نمود و خواستار آزادى آنها گرديد و در ماه اوت ۱۹۸۰ در پاسخ به تقاضاى آمريکا براى محاصره اقتصادى ايران، اين کشور صدور برنج به ايران را متوقف ساخت. در جريان جنگ تحميلى عراق عليه ايران فيليپين موضعى بى‌طرف اختيار نمود ولى رژيم مارکوس روابط بسيار نزديکى با عراق و ساير کشورهاى غربى داشت.


در سال‌هاى پس از آن حجم مبادلات بازرگانى بين دو کشور ايران و فيليپين رقم بسيار ناچيزى بود. فيليپين در دوران مارکوس به‌علت وابستگى تجارت خارجى اين کشور به کشورهاى ژاپن و آمريکا استقلال لازم براى گسترش مناسبات اقتصادى و بازرگانى با ساير کشورها را نداشت. پس از روى کار آمدن حکومت جديد در فيليپين کوشش‌هاى تازه‌اى براى توسعه مناسبات سياسي، اقتصادى و بازرگانى با ساير کشورهاى جهان به‌ويژه جهان سوم به‌عمل آمد.


با فعال شدن نمايندگى‌هاى سياسى ايران و فيليپين، جمهورى اسلامى ايران با اعزام کاردار به مانيل و جمهورى فيليپين نيز با اعزام سفر به تهران زمينه لازم براى گسترش مناسبات را فراهم آوردند.


عوامل عمده ايجاد منافع سياسى و جلب توجه متقابل در کشور را مى‌توان نگرش جديد سياسى آنها در بعد روابط بين‌الملل و دوجانبه ذکر نمود. فيليپين برقرارى مناسبات حسنه با کشورهاى مهم اسلامى از جمله کشورمان را يک عامل کليدى در پيشبرد سياست‌هاى خويش در منطقه مسلمان‌نشين ميندانائو و عدم حمايت ايشان از گروه‌هاى جدائى‌طلب، تلقى مى‌نمايد.


سياست دو کشور براى گسترش روابط با ساير کشورهاى جهان سوم و در حال توسعه و يافتن منافع جديد اقتصادي، اهتمام کشورمان به گسترش روابط با کشورهاى جنوب و شرق آسيا و آسه‌آن به‌عنوان يک منطقه و به ‌رشد اقتصادى و سياسى در صحنه بين‌المللي، منافع خاص فيليپين در سازمان کنفرانس اسلامى به لحاظ مشارکت و وساطت اين سازمان در روند صلح بين دولت و گروه‌هاى مسلح مسلمان اين کشور که براى فيليپين حائز کمال اهميت است و جايگاه کشورمان در اين سازمان، منافع متقابل اقتصادى و تجارى قابل رشد دو کشور که تا حد قابل توجهى مکمل يکديگر بوده و در مورد کالاهاى صادراتى رقيب يکديگر نمى‌باشند، استقرار برخى سازمان‌هاى بين‌المللى مانند بانک توسعه آسيائى در مانيل، حضور ايرانيان مقيم و لزوم حمايت از آنها، لزوم گسترش مبادلات فرهنگى با بزرگ‌ترين کشور مسيحى آسيا از عواملى مى‌باشند که در احياء دوره‌اى جديد از روابط دوجانبه مؤثر بوده‌اند.


روابط و همکارى‌هاى دوجانبه فى‌مابين طى سال‌هاى اخير از استحکام بيشترى برخوردار بوده است. سفر رئيس‌جمهور وقت فيليپين در سال ۱۳۷۲ و متقابلاً رياست جمهورى کشورمان به فيليپين در سال ۱۳۷۴، نقطه‌عطف روابط دوجانبه سياسى بود است.


اگرچه وزراى امور خارجه دو کشور تاکنون به همراه رؤساى کشور خويش از کشور مقابل ديدار داشته‌اند، ليکن سفر آقاى سيارزون به کشورمان در اواخر سال ۱۳۷۸، اولين سفر يکى از وزراى خارجه دو کشور به‌صورت مستقل بود. در اين سفر يادداشت تفاهم تشکيل کميته مشترک همکارى‌هاى سايسي، اقتصادى و فرهنگى در سطح معاونين وزراى خارجه دو کشور و تفاهم‌نامه همکارى‌هاى ساختمانى بين دو کشور به امضاء رسيد.


همکارى‌هاى دو کشور در مجامع و سازمان‌هاى بين‌المللى کماکان مثبت و دوستانه بوده است. رأى فيليپين به قطعنامه حقوق بشر در خصوص ايران، در چند سال گذشته منفى يا ممتنع بوده است.


اولين اجلاس کميته مشترک مشورتي، سياسي، اقتصادي، فرهنگى ايران و فيليپين از ۳ تا ۶ سپتامبر ۲۰۰۰ در تهران برگزار شد تا مسائل دوجانبه و منطقه‌اى از جمله مسئله جنوب فيليپين و نقش سازمان کنفرانس اسلامى در يافتن يک صلح عادلانه در منطقه مورد بحث قرار گيرد. فيليپين و ايران به امضاء يک يادداشت فراهم در زمينه همکارى براى مبارزه با مواد مخدر و دادوستد غيرقانونى مواد کنترل‌شده و شيميائى در تهران، توافق خود را براى همکارى مؤثر در مبارزه با مواد مخدر اعلام داشتند.


دولت فيليپين نيز به ابتکار خود معاون وزير امور خارجه در امور کارگران خارجى را در اواخر ماه مى ۲۰۰۲ براى بررسى روابط دوجانبه و ارائه پيام وزير امور خارجه اين کشور مبنى بر ابراز علاقه به گسترش روابط به کشورمان اعزام داشت.


مقامات کشور فيليپين نيز ضمن استقبال از ارائه طرح گفتگوى تمدن‌ها توسط رئيس‌جمهور ايران استقبال، آن را پيام‌آور صلح و دوستى ميان ملت‌هاى جهان و گفتگو بين اديان اسلام و مسيحيت مى‌دانند.

اهم سفرهاى مقامات رسمى دو کشور در سال‌هاى اخير

ـ سفر رئيس‌جمهورى فيليپين (سال ۱۳۷۲)

ـ سفر رئيس‌جمهورى اسلامى ايران (سال ۱۳۷۴)

ـ سفر نور ميسوارى فرماندار چهار استان خودمختار مسلمان‌نشين فيليپين (فروردين‌ماه ۱۳۷۶)

ـ سفر وزير بازرگانى جمهورى اسلامى ايران (بهمن‌ماه ۱۳۷۶)

ـ سفر معاون وزير اقتصاد و دارائى و رئيس کل کمرک جمهورى اسلامى ايران (اسفندماه ۱۳۷۶)

ـ سفر معاون روابط اقتصادى وزارت امور خارجه فيليپين (مردادماه ۱۳۷۸)

ـ سفر وزير امور خارجه فيليپين (اسفندماه ۱۳۷۸)

ـ سفر مدير کل و مشاور امنيتى فيليپين (تيرماه ۱۳۷۹)

ـ معاون سياسى وزارت امور خارجه فيليپين (شهريورماه ۱۳۷۹)

ـ سفر معاون وزير امور خارجه در روابط اقتصادى بين‌المللى (بهمن‌ماه ۱۳۷۹)

ـ سفر معاون آسيا و اقيانوسيه جمهورى اسلامى ايران (آذرماه ۱۳۸۰)

ـ سفر معاون وزير امور خارجه فيليپين (خردادماه ۱۳۸۱)