اصول سياست خارجى مکزيک به طور اختصار از اين قرار مى‌باشند:


- محکوم کردن استعمال قهوه قهريه و طرفدارى از حل مسالمت‌آميز اختلافات


- عدم مداخله در امور داخلى ساير کشورها


- تساوى حقوق بين تمام ملل


- حق تعيين سرنوشت براى کليه ملل


- منع استعمال سلاح‌هاى هسته‌اى


مکزيک با استناد به اصول فوق، تلاش نموده است روابط دوستانه و مسالمت‌آميزى با کليه کشورهاى جهان بويژه کشورهاى منطقه آمريکاى لاتين برقرار نمايد. نزديکى و هم‌مرزى با ابرقدرت قاره (ايالات متحده) سبب شده است سياست خارجى اين کشور همواره تحت‌الشعاع روابط مکزيک با آمريکا قرار گيرد. به طورى که در تحليل و بررسى سياست خارجى مکزيک، شناخت روابط اين کشور با ايالات متحده عامل اصلى در اين خصوص به شمار مى‌رود.


سياستمداران مکزيکى از حزب قدرتمند پرى همواره از روش معتدل و محافظه‌کارانه‌اى در سياست خارجى خود پيروى کرده‌اند و به رغم وابستگى اقتصادى و روابط نزديک با آمريکا، سعى کرده‌اند در سياست خارجى و داخلى خود مستقل عمل نمايند و به اين دليل مکزيک در تحريم اقتصادى کوبا و جمهورى اسلامى ايران از سوى شرکا شرکت نکرد و از طريق داشتن رابطه گسترده سياسى و اقتصادى با کوبا و نيکاراگوئه و نيز حمايت از جنبش‌هاى آزادى‌خواه، وجهه خوبى را در ميان کشورهاى جهان سوم براى خود حفظ کرده است.

نقش کشور در سياست جهانى

با توجه به موقعيت خاس مکزيک در منطقه آمريکاى لاتين، هم مرزى اين کشور با آمريکا، نقش و جايگاه آن در اوضاع آمرکياى مرکزي، برخوردار از تکنولوژى و صنعت پيشرفته، دموکراسى پرسابقه و ديرينه، روابط حسنه با کشورهاى جهان، تلاش و عضويت در سازمان‌ها و ارگان‌هاى بين‌المللى و ... مکزيک از نقش خاصى در سياست جهانى برخوردار بوده و تلاش نموده است تا با حفظ استقلال خود، روابط مبتنى بر همکارى و درک متقابل با کشورهاى جهان برقرار نمايد.


با توجه به اينکه سياست خارجى اين کشور بر اساس عدم مداخله در امور داخلى کشورها و احترام به حاکميت ملى در تعيين سرنوشت خود استوار مى‌باشد، مکزيک هنگامى که بعضى از کشورهاى عضو O.A.S (سازمان کشورهاى آمريکايي)، روابط خود با کوبا را قطع کردند، روابط خود با اين کشور را همچنان حفظ نمود.


نقش سياست خارجى مکزيک در بحران آمريکاى مرکزى همواره به عنوان يک ميانجى ميانه‌رو معرفى شده است. اين کشور در سال ۱۹۸۲، طرح صلح لوپس پورتيلوس (Lopez Portitios) را در رابطه با ميانجيگرى بين کوبا، آمريکا و نيکاراگوئه ارائه نمود که از سوى ايالات متحده اين طرح، رد شد.


مکزيک همچنين حمله آمريکا به پاناما را محکوم کرد و طى بيانيه‌اى که در اين رابطه از سوى دولت انتشار يافت، تاکيد گرديد اقدامات و روش‌هاى ژنرال نوريگا در ارتباط با مواد مخدر و يا موارد ديگر، دليل موجهى براى حمله و تجاوز نظامى به يک کشور مستقل نيست و مکزيک با توجه به توافق‌هاى بين‌الملى از جمله کنوانسيون وين و همچنين بر اساس اصول سياست خارجى خويش همواره جهت حل مشکلات، خواستار حل بحران‌ها از طريق مذاکره و راه‌هاى مسالمت‌آميز مى‌باشد.


مکزيک در ميان بسيارى از کشورهاى جهان، بخصوص کشورهاى آمريکاى لاتين از وجهه بسيار بالايى برخوردار است، در جنبش عدم تعهد نيز به عنوان ناظر شرکت و همکارى نزديک دارد. اين کشور هر چند عضو اوپک نمى‌باشد؛ اما جهت افزايش قيمت نفت در بازارهاى جهانى بسيار تلاش نموده و سياست‌هاى نفتى خود را با تصميمات متخذه از سوى اين سازمان هماهنگ نموده است.

عوامل داخلى مؤثر در سياست خارجى

يکى از عوامل حائز اهميت در گسترش روابط مکزيک با کشورها، نفت مى‌باشد. مکزيک يکى از مهمترين توليدکنندگان نفت است. اين کشور با توجه به اوضاع اقتصادى داخلي، همواره از افزايش قيمت نفت حمايت نموده و با توجه به برخوردارى مکزيک از صنايع پيشرفته پتروشيمى و استخراج و اکتشاف نفت، اين امر، عامل مهمى در گسترش روابط مکزيک با کشورهاى جهان از طريق تامين نيازهاى نفتى و همچنين همکارى در خصوص سرمايه‌گذارى‌هاى مشترک، به حساب مى‌آيد.


ثبات سياسى داخلى و استمرار قدرت حزب حاکم پرى به مدت بيش از ۷۰ سال، از يک طرف و دموکراسى و آزادى موجود در مکزيک، عامل مهم ديگر در جهت تحکيم و تقويت روابط اين کشور در صحنه جهانى محسوب مى‌شود. وفادارى و طرفدارى مردم از حزب حاکم و محبوبيت رئيس جمهور و مقامات در بين مردم، سبب تقويت قدرت حزب حاکم از نقطه نظر داخلى گرديده و اين امر کمک بسيار زيادى در تعميق و گسترش روابط مکزيک با کشورهاى جهان نموده است.


فعاليت احزاب و سنديکاهاى کارگرى که عمدتا از جانب حاکم پيروى مى‌نمايند، نيز عامل مهم ديگر داخلى و مؤثر در سياست‌گذارى‌هاى دولت بشمار مى‌رود. احزاب با بهره‌بردارى از مطبوعات و رسانه‌هاى گروهى و تريبون‌هاى کنگره، ديدگاه‌هاى خويش در خصوص روابط خارجى مکزيک را اعلام داشته و تلاش مى‌نمايند از اين طريق و يا اعمال فشار بر دولت، نسبت به تغيير سياست‌هاى اتخاذ شده اقدام نمايند.


وضعيت اقتصادى داخلى مکزيک و بهبود شرايط با توجه به سياست‌ها و رفورم‌هاى دولت و دستيابى به موافقتنامه‌اى در خصوص حل مسئله بدهى‌هاى خارجي، عامل مهم ديگر و مؤثر در سياست خارجى مکزيک محسوب مى‌گردد. اين امر، تقويت و گسترش روابط تجارى و اقتصادى مکزيک با کشورها بويژه همکارى در زمينه‌هاى صنعت و انعقاد موافقت‌نامه‌هاى همکارى مشترک را به همراه داشته است.

نقش عوامل خارجى موثر در سياست خارجى

داشتن سه هزار کيلومتر مرز مشترک با آمريکا و تاثير و اثرات ناشى از اين همجواري، عامل بسيار مهم خارجى موثر در سياست خارجى مکزيک به شمار مى‌رود. به طورى که بررسى سياست خارجى اين کشور بدون در نظر گرفتن عامل فوق تقريبا غيرممکن مى‌باشد.


موقعيت جغرافيايى مکزيک و نزديکى و مجاورت با کشورهاى آمريکاى مرکزي، عامل مهم ديگر در بررسى سياست خارجى مکزيک محسوب مى‌شود که در اين رابطه بايد به مسئله پناهندگان اين کشورهاى اعم از قانونى و غيرقانونى اشاره کرد. پناهندگانى که بيشتر از کشورهاى السالوادور، هندوراس و گواتمالا به دليل شرايط اوضاع داخلى اين کشور به سمت مکزيک سرازير مى‌شوند.


مکزيک به منظور بررسى و رسيدگى به امور پناهندگان و اسکان آنها در سال ۱۹۸۰، کميسيون پناهندگان (Mexican Commision for Refugee) را تاسيس و امور مربوط به آنها را به اين کميسيون واگذار کرد. بر اساس آمار منتشره، شمار پناهندگان السالوادورى به مکزيک از ۷۰،۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۲ به بيش از ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار نفر در سال ۱۹۸۶ افزايش يافته است. در سال ۱۹۸۲ حدود ۴۰،۰۰۰ پناهنده از گواتمالا به مکزيک سرازير شده‌اند و اين کشور وادار گرديد در سال ۱۹۸۴ جهت مقابله به تنش و تشنج مرزي، اردوگاه‌هايى در ايالت کامپچه (Campeche) ايجاد و پناهندگان را اسکان دهد.


بحران‌هاى آمريکاى مرکزى و درگيرى‌ها و نزاع‌هاى موجود در منطقه، عامل ديگر موثر در سياست خارجى مکزيک محسوب مى‌گردد. اين کشور تلاش نموده است تا به عنوان يک ميانجى معتدل در منطقه عمل نمايد. مکزيک به عنوان عضو گروه کنتادورا (همراه با کلمبيا، پاناما، ونزوئلا) از مذاکرات جهت برقرارى صلح و پايان بخشيدن به درگيرى‌ها در آمريکاى مرکزى و خروج کليه نيروهاى خارجى از منطقه حمايت نموده است.