دولت نظم جديد سوهارتو

دولت نظم جديد سوهارتو با دوهدف اصلى وارد صحنه شد: ايجاد ثبات سياسى و امنيت داخلى و نيز نيل به رشد و توسعه اقتصادي. براى اين منظور قانون اساسى سال ۱۹۴۵ مجدداً مبناى اداره کشور قرار گرفت و بر پانچاسيلا به عنوان فلسفه و ايدئولوژى حکومت تأکيد شد. در بُعد سياست خارجى روابط با مالزى به حالت عادى برگشت و اندونزى مجدداً وارد سازمان ملل شد و سياست خارجى فعال و مستقلى را در پيش گرفت. موضوع الحاق ايريان‌جايا به‌صورت قطعى حل شد و انتخابات عمومى هر پنج‌سال يکبار برگزار گرديد.


گروهى از اقتصاددانان تحصيل‌کرده آمريکا موسوم به مافياى برکلي برنامه اصلاحات اقتصادى کشور را تنظيم و اجراء نمود و زمينه‌هاى جذب سرمايه‌هاى خارجى را فراهم کردند.


گروهى بين‌الدولى - کمک به اندونزي (IGGI) (Inter-Govermental Group on Indonesia) که کنسرسيومى از کشورهاى خارجى و از ارگان‌هاى بين‌المللى به رياست هلند بود هر ساله مبالغ قابل توجهى کمک و وام با شرايط سهل در اختيار اندونزى قرار داد که در سال ۱۹۹۲، گروه مشورتى - کمک به اندونزي (CGI) (Consultative Group for Indonesia) به رياست بانک جهاني جايگزين آن شد.


تلاش دولت نظم جديد در زمينه رشد و توسعه اقتصادى موجب بهبود وضعيت عمومى زندگى مردم شد. برنامه کنترل جمعيت با جدّيت به اجراء درآمد و نيز طرح‌هاى انتقال و مهاجرت دادن جمعيت از جزاير پرتراکم (مثل جاوه و بالي) به ساير جزاير به‌طور مستمر پيگيرى شد و نيز با استفاده از روش‌هاى جديد زراعى در توليد برنج، اندونزى در سال ۱۹۸۴ به خود کفايى در اين زمينه رسيد.


دولت سوهارتو براى آرام نمودن فضاى سياسى جامعه نيز اقدامات مهمى را انجام داد. اولين انتخابات در دوره نظم جديد در ژوئيه سال ۱۹۷۱برگزار شد و دولت براى تضمين موفقيت خود، تمهيداتى را بکار گرفت مثل اعمال نظر در مسائل داخلى احزاب،طرح سياست وفادارى واحد براى ملزوم نمودن مقامات دولت به حمايت از دولت موجود، محدود نمودن زمان رقابت‌هاى انتخاباتي، بررسى سوابق نامزدهاى انتخاباتى از سوى مقامات امنيتى ممنوعيت طرح مسائل اختلاف‌انگيز قومى و مذهبى و بالاخره عدم جواز انتقاد عليه سياست‌هاى دولت. در نتيجه اين اقدامات، احزاب مخالف در انتخابات مزبور شکست خوردند.


دولت اندونزى که تجربه ناخوشايند نظام چندحزبى را در پيش‌ِرو داشت و ديده بود که در دوره نظم قديم سوکارنو فعاليت‌هاى حدود ۲۴ حزب سياسى چگونه باعث ناآرامى سياسى و بى‌ثباتى کابينه‌هاى ائتلافى مى‌شد، در سال ۱۹۷۳ با هدف کاهش اختلافات سياسى و تحکيم موقعيت کابينه، سياست تقليل احزاب موجود و ادغام آنها به سه گروه اصلى را اجراء نمود. بدين ترتيب چهار گروه و حزب اسلامى (يعنى نهضت‌العلماء، حزب اسلامي- Parmusi ،کندرافسيون اسلامى-PSII- و اتحاديه اسلامي- PERTI-) در قالب حزب جديدى به نام حزب متحده توسعه (PPP) متشکل شدند. همچنين پنج حزب ديگر مسيحى و ناسيوناليست (يعنى حزب ناسيوناليست -PNI-حزب کاتوليک، حزب پروتستان، حزب استقلال و حزب مردم) با يکديگر ادغام شده و حزب دموکراتيک اندونزي(PDI) را بوجود آوردند. در کنار اين دو حزب، گلکار (GOLKAR) قرار داد که بيش از آنکه يک حزب سياسى باشد، تشکيلاتى است براى افرادى که عضو هيچ‌يک از دو حزب فوق نمى‌باشند يعنى کارمندان دولت، نظاميان بازنشسته، سازمان‌هاى زنان، گروه‌هاى حرفه‌اي، کشاورزان و دانشجويان.


در دوره حکومت نظم جديد مجموعاً پنج بار انتخابات عمومى (براى تشکيل پارلمان) برگزار شده است که در همه موارد گلکار بيشترين درصد از آراء را کسب نموده است: ۶۳ درصد در سال ۱۹۷۱، ۶۲ درصد در سال ۱۹۷۷، ۶۴ درصد در سال ۱۹۸۲، ۷۳ درصد در سال ۱۹۸۷ و بالاخره ۶۸ درصد در سال ۱۹۹۲.


دولت نظم جديد در سال ۱۹۸۵ پانچاسيلايي از سال ۱۹۷۵ پانچاسيلا را به عنوان تنها مرام ايدئولوژيک کشور معرفى کرد و همه احزاب و گروه‌ها را ملزم به قبول پيروى از آن نمود. البته سياست جديد تحت عنوان دموکراسى پانچاسيلائي از سال ۱۹۷۵ آغاز شده بود که براساس آن اقتدار دولت تحکيم شده و هر گونه مخالفت با منافع عمومى جامعه و دولت، به رسميت شناخته نمى‌شد. حق تفسير و تعبير اصول پانچاسيلا نيز از آن دولت مى‌باشد. اتخاذ اين سياست با مخالفت‌هائى در جامعه روبرو شد. ابتدا حدود ۵۰ تن از سياسيون کهنه‌کار با انتشار دادخواستى (موسوم به دادخواست ۵۰) در سال ۱۹۸۰، خواستار توجه پارلمان به اين موضوع و تجديدنظر در آن شدند. بعضى از گروه‌هاى اسلامى نيز به مخالفت با اين سياست پرداختند، خصوصاً در اوايل دهه ۱۹۸۰ که دولت همه گروه‌ها را ملزم نموده بود که پانچاسيلا را به عنوان تنها مبناى ايدئولوژيک خود بپذيرند. دولت به مقابله شديد با اين اعتراضات بر‌خواست و از جمله تظاهرات مسلمانان در بندر تنجونگ‌پريوک (جاکارتا) در سال ۱۹۸۴ را سرکوب نمود که ده‌ها کشته بر جاى نهاد. نهضت‌العلماء نيز در همين سال (۱۹۸۴) از حزب متحده توسعه (PPP) کناره‌گيرى کرد.


از اواسط دهه ۱۹۷۰ تا اواخر دهه ۱۹۸۰ ميلادي، اعتراضات پراکنده‌اى از سوى مسلمانان دانشجويان مطرح مى‌شد در مورد: وضعيت غير دموکراتيک جامعه، رواج فساد و اختلاس در دستگاه‌هاى دولتى و نيز روابط نيديک تجارى ميان مقامات و اندونزيايى‌هاى چينى تبار. اين اعتراضات در مواردى به خشونت گرائيد. و دولت اقدام به سرکوب و دستگيرى عاملان آن پرداخت و در همان حال براى اصلاح سياست‌هاى اقتصادى و اجتماعى و رفع منابع نارضايتى نيز تلاش نمود.


در اواخر ۱۹۸۲ ميلادى که ميزان جرائم در شهرهاى بزرگ روبه فزونى داشت مقامات اندونزى با تشکيل جوخه‌هاى مرگ اقدام به قلع و قمع چهره‌هاى مهم مجرمين کردند.


اندونزى همراه با مالزي، تايلند، فيليپين، و سنگاپور در سال ۱۹۶۷ اتحاديه ملل جنوب شرقى آسيا يا آسه‌آن (ASEAN Association of South East Asian Nations) را بنيان نهاد. بروئنى دارالسلام پس از کسب استقلال در سال ۱۹۸۴ به اين اتحاديه پيوست و اخيراً (۱۹۹۵) ويتنام نيز به عضويت آن درآمد.


دولت اندونزى همچنين در سال ۱۹۷۶، پس از خروج نيروهاى پرتغالى از تيمور شرقى وارد اين جزيره شد و آن را به عنوان بيست‌و‌هفتمين استان کشور معرفى کرد.


در مجموع مهمترين دستاورد دولت نظم جديد بهبود وضعيت اقتصادى کشور و نيل به رشد و توسعه اقتصادى بوده است.