در پى تحولات در مجارستان در تاريخ ۷/۴/۷۰ درست دو روز قبل از خروج آخرين سربازان شوروى چهل و ششمين و آخرين نشست کومکون با شرکت نمايندگان بلندپايه از هشت کشور عضو شامل مجارستان، بلغارستان، روماني، لهستان، چک‌اسلواکي، کوبا، مغولستان و شوروى يک نشست، پروتکل مربوط به انحلال کومکون وجود داشت به امضاء رساندند و نيز توافق سران کميته مشورتى سياسى پيمان ورشو مبنى بر انحلال اين سازمان بود.


گذشته از تحولات جارى در روابط کنونى بين‌المللى و خاتمه يافتن جنگ سرد بين دو قدرت جهانى و برداشته شدن ديوار برلين بدون شک تلاش مجارستان از قيام ۱۹۵۶ تا به امروز در تمامى اين حوادث نقشى تعيين‌کننده و به‌سزا داشته است. در خصوص سرآغاز پروستريکا وجود زمينه‌هاى بالفعل اجتماعى و سياسى و نيز تلاش سياستمداران مجارى بود که اولين تجربه پروستريکا فرصت بروز و ظهور در مجارستان يافت. به‌گونه‌اى که گورباچف در ديدار خود از مجارستان اعلام نمود که در پى ايجاد شرايطى همچون مجارستان مى‌باشد و نيز در دايره کومکون اين مجارستان بود که به‌عنوان اولين پيشنهاد در لغو مبادلات تهاترى قدم به پيش نهاد و اعلام نمود ديگر کومکون جوابگوى نيازهاى جوامع اروپاى شرقى نيست.


در مورد رخداد انحلال ورشو اين مجارستان بود که نيروهاى خود را از فرماندهى ورشو خارج و اعلام نمود که ديگر در مانورهاى آن پيمان شرکت نمى‌نمايد و با شروع سيستم پارلمانى به‌صورت جدى و با لطايف‌الحيل انحلال پيمان ورشو را دنبال نمود. مردمى که بيش از چند دهه در زير حکومت کمونيست‌ها و سپس سوسياليست‌ها مجبور به کنار گذاشتن عقايد مذهبى خود شده بودند اينک ناگهان به بى‌هويتى رسيده و احساس مسخ‌شدگى مى‌نمايند، مذهب رخ مى‌نمايد، کشيش‌ها فعاليت خود را از نو سرمى‌گيرند و زنگ کليساها دوباره با طنين بيشترى به صدا درمى‌آيد و کينه‌ها دوباره فعال شدند و جامعه مسلمانان مجارستان نيز موجوديت خود را اعلام مى‌نمايد. دوباره مذهب در رگ و پى حيات اجتماعى و سياسى جامعه ريشه مى‌دواند. در مورد خروج نيروهاى شوروى روس‌ها ادعاى ۴ ميليارد دلار خسارت بهانهٔ برجاى گذاشتن امکانات و تأسيسات نظامى خود از مجارستان را دارند و اين جداى از خسارتى است که بنابه ادعاى مجارى‌ها به محيط زيست مجارستان طى حضور ۴ دهه بر اين کشور وارد شده است.


اکنون مشکلات زيادى دامن‌گير دولت شده که ريشه در عوامل عمده‌اى دارد از آن جمله کاهش صدور نفت توسط شوروى به مجارستان، از هم فروپاشى سيستم نسبتاً متمرکز مديريت اقتصادى و اجتماعي، کاهش شديد توليد در واحدهاى صنعتي، اشغال کويت توسط عراق و افزايش بهاى نفت.


مسائل ديگرى مانند خصوصى نمودن بخش دولتي، مسئله خاص مالکيت زمين، افزايش نرخ تورم به‌طور صعودي، افزايش بى‌کاري، بدهى ۲۱ ميليارد دلارى در يکى دو سال اخير باعث پايين رفتن سطح زندگى مردم و پديد آمدن يک قشر محدود مرفه و پول‌دار شده که به‌واسطه اين تغييرات و با سوء استفاده اقتصادى منابع کلانى به جيب زده و آشکارا آن را به رخ مردم مى‌کشند. محفل دموکراتيک که ابتدا خود را يک حزب ميانه مطرح کرد کم‌کم به يک حزب محافظه‌کار راست تبديل شده که اولويت‌هاى اقتصادى و برنامه‌هاى اجرايى اقتصادى در اين محفل از نهادهاى اقتصادى غربى الهام گرفته و منجر به افزايش بيشتر تورم و نابسامانى اقتصادى و تقويت بيشتر اين قشر جديد خواهد شد: مشکل عمده دولت بدهى‌هاى خارجى است که به‌واسطه مجبور است اتکاى خود را به نهادهاى مالى غرب بيشتر نمايد. در اين مقطع تحولات که هنگام تسويه‌حساب فرا رسيد اقساط وام‌هاى دريافتى بالغ بر ۲۴ ميليارد دلار و ساليانه ۴ ميليارد دلار مى‌باشد که امرى محال به‌نظر مى‌رسد و نياز مردم به حمايت مالى مجدد غرب براى بازسازى اقتصادى احساس مى‌شود و با توجه به برقرارى ماليات و افزايش نرخ اجناس و خدمات که تا ۳۰ برابر شده است امکان برقرارى هر نوع بافت اقتصادى را نيز منتفى ساخته است.