کوبا در طول حيات پانصد ساله خود به علت موقعيت استراتژيک خاص جغرافيايى‌ آن، فراز‌ و ‌نشيب‌هاى زيادى را پشت سر نهاده است، و اينک در واقع با توجه به عوامل زير دوران سرنوشت‌ساز ديگرى را تجربه مى‌نمايد:



- رويدادهاى شوروى و تحولات بلوک شرق.


- عدم کارآيى و ناتوانى ايدئولوژى مارکسيسم ـ لنينيسم در حل مسائل و مشکلات اجتماعى بويژه توسعه اقتصادى و اجتماعى ملت‌ها.


- مجاورت کوبا با مرکزيت ليبراليسم و کاپيتاليسم.


- وابستگى کامل اين کشور به سيستم شرق و بويژه شوروى سابق.


کشور کوبا را با يکى از دشوارترين انتخاب‌هاى تاريخ ۳۴ ساله اخير خود مواجه ساخته‌ است. بايد توجه داشت که کشور کوبا برخلاف کشورهاى شرق اروپا نشأت گرفته از کنفرانس يالتا نمى‌باشد که بدليل وابستگى نهادى خود به عنوان تابعى از شوروى عمل کرده و با بروز فعل و انفعالاتى در مسکو، به مانند شرق اروپا منفعل شود؛ ولى به دلايل ۱. تحريم اقتصادى طولانى آمريکا. ۲. کمک‌هاى سخاوتمندانه شوروى و ممالک شرق اروپا. پيوندهاى اقتصادى عميقى بين کوبا و ممالک مزبور ايجاد شده و اين کشور را به آنها متکى نموده است.



و لذا رويدادهاى شرق اروپا و بلعيده شدن شرکاء تجارى و متحدين سياسى کوبا در کام ليبراليسم غرب، از نظر زمامداران کشور کوبا، وقايع تلخى بودند که نه تنها اهرم کمک‌هاى اقتصادى آنها را از دست مى‌داد؛ بلکه چشم‌انداز انزواى سياسى بين‌المللى کشورشان را در ديدرس مى‌ديدند. مجموعه اين عوامل بويژه کاهش کمک‌هاى اقتصادى شوروى و قطع کمک‌هاى اروپاى شرقى که ۸۰ درصد تبادل تجارى با کوبا را تشکيل مى‌داد، فيدل کاسترو را با آزمايش سختى روبرو ساخت، چراکه در حال حاضر کشور کوبا حدود ۳۰ درصد از منابع خود را از دست داده، صنايع با ظرفيت ۳۰ تا ۴۰ درصد مشغول کار هستند و اين روند هنوز رو به نزول دارد، کم‌کم طرح‌ها و برنامه‌هاى مربوط به توسعه به بايگانى سپرده شده‌اند. و در طول اين سال‌هاى پس از تحول جهاني، کاسته و در ابتداء از موضوع سرسختانه‌اى از ايدئولوژى مارکسيسم ـ لنينيسم و طرح‌هاى اقتصادى خود دفاع کرد؛ و حتى طرح‌هاى گورباچف را نيز به سخره مى‌گرفت. و آن را نوعى پشت‌پا زدن و حتى خيانت به اصول و آرمان‌هاى سوسياليستى قلمداد مى‌کرد.


اظهارات و گفته‌هاى کاسترو در طول اين چند سال، نمايانگر اين بود که او همچنان به شعار سوسياليسم يا مرگ وفادار خواهد ماند.