سوسياليسم در چين چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی تأسيس پايگاههاى انقلابى در بهار سال ۱۹۲۸ افراد باقيمانده از شورش شکست خورده فصل پاييز به رهبرى مائو به سربازانى که از شورش نافرجام نانچانگ جان سالم به در برده بودن به فرماندهى جوده به يکديگر ملحق شدند. ملاقات تحت نام ارتش سرخ چين سازمان داده شوند. تعداد افراد در حدود ۵ هزار نفر و سلاحهاى آنان از ۲ هزار قبضه تفنگ تجاوز نمىکرد. اما ارتش نوبنياد توانست در منازعات مکرر موجوديت خودرا حفظ نمايد. اولين پايگاهى که حزب کمونيست براى استقرار ارتش سرخ چين تأسيس کرد پايگاه چينگ کانگ شن بود که در ارتفاعات بسيار دور افتاده غير مسکونى قرار داشت و اطراف آن از جنگل پوشيده بود. اين پايگاه کاملاً از دنياى خارج حدا بود و در نزديکى انچند روستاى کوچک و کم جمعيت وجود داشت. اين ناحيه در حقيقت پناهگاهى براى اشرار و سارقين مسلح و فراريان ارتشى بود. بتدريج پايگاههاى انقلابى ديگرى نيز تأسيس شد. تعداداين پايگاهها که پايگاههاى سرخ، مناطق آزاد شده و نواحى مرزى هم ناميده مىشوندد رو به افزايش بود و در سال ۱۹۳۰ تعداد آنها به ۳۰ رسيد. در اواخر سال ۱۹۳۱ مائو تأسيس اولين جمهورى شورايى چين را در ناحيه کيانگسى اعلام داشت. مقارن اين ايام چيانکايچک هم که موقعيت خود را تثبيت کرده بود به فکر ازميان بردن حزب کمونيست افتاد و در سال ۱۹۳۰ دستور نابودى راهزنان کمونيست را صادر نمود. لذا ارتش ملى چار بار به پايگاههاى آنان حمله برد که با مقاومت کمونيستها روبرو شده و مجبور به عقب نشينى شدند. پنجمين حمله در اکتبر ۱۹۳۳ آغاز گرديد. در اين حمله حدود يک ميليون سرباز شرکتداشتند. از آنجاييکه اين حمله با محاصره اقتصادى توأم بود کمونيستها نتوانستند در برابر آن مقاومت نمايند. بالاخره در تابستان سال ۱۹۳۴ رهبرى حزب کمونيست متوجه شد که بايستى پايگاهها را رها کرده و نيروهاى نظامى خود را نجات دهد. در نتيجه فشار ارتش ملى نيروهاى حزب کمونيست تصميم گرفتند پايگاههاى خود را ترک کرده و به محل امنى پناه برند. عدهاى معتقد بودند نيروهاى حزب به سين کيانگ بروند چون دولت شوروى در آن منطقه نفوذ کامل داشت و مىتوانست به آنها کمک کند، اما برخى عقيده داشتند آنجا محل مناسبى نيست زير استقرر در سين کيانگ حزب را از امور مربوط به چين دور مىکنند. مائو اعتقاد داشت نيروهاى حزب به سمت ناحيه سن سي در شمال شرقى که از سال ۱۹۳۱ داراى يک پايگاه نظامى بود عريمت کنند. بالاخره بعد از بحث و بررسىهاى زياد قرار شد طبق نظر مائو عمل نمايند. نيروهاى نظامى حزب کمونيست چين بعد از تحمل تلفات سنگين موفق شدند محاصره را بشکنند. آنها در هنگام پيمودن مسير طولانى خود ناچار بودند از راههاى صعبالعبور کوهستانى و رودخانههاى عريض و موانع طبيعى متعدد ديگرعبور نمايند. در چند مورد نيروهاى کمونيست بين موانع طبيعى و ارتش ملى گرفتار آمده و در معرض نابودى کامل قرر گرفتند. بالاخره بعد از يکسال پياده روى و طى بيش از دههزار کيلومتر راه و گذر از دوازده ايالت در شرق چين نيروهاى حزب در اکتبر سال ۱۹۳۵ به منطقه شن سى در جنوب ديوار بزرگ چين رسيده و ارتش حزب در ين آن (Yanan) مستقر گرديد. در دوران راهپيمايى بزرگى بعلت تغيير شرايط بينالمللى سياست خارجى شوروى نيز دستخوش تغيير شد. دولت شوروى که از توسعه قدرت آلمان و ژاپن نگران بود، در روابط خود با کشورهايى که با آلمان و ميليتاريسم ژاپن مخالفت بودند تجديد نظر نمود و به احزاب کمونيست جهان هم توصيح کرد به تبليغات خود عليه کشورهاى امپرياليستى که از اين تاريخ دموکراسىهاى غربى ناميده مىشدند خاتمه داده و يا احزاب ملى در هر کشور همکارى نمايند. بر اين اساس حزب کمونيست چين در صدد برآمد با چيانکايچک و حزب مليون همکارى کند. حزب کمونيست چين معتقد بود چون کشور در معرض تهديد خارجى است چينىها بايد اختلافات داخلى را کنار گذارده و عليه دشمنان خارجى متحد شوند؛ ولى چيانکايچک که به کمونيستها اعتماد نداشت مايل به همکارى نبود تا اينکه در دسامبر سال ۱۹۳۶ گروهى از نظاميان او را به گروگان گرفته و اعلام کردند به شرطى او را رها مىکنند که با حزب کمونيست همکارى کند، لذا چيانکايچک بالاجبار قبول کرد. به اين ترتيب دومين دوره همکارى دو حزب آغاز گرديد. اما اين همکارى با همکارى سالهاى ۲۷-۱۹۲۳ دو حزب تفاوت بسيار داشت. اگر چه ظاهراً جبهه متحدى تشکيل شده بود و همکارى صورت مىگرفت و در دوران جنگ دوم جهانى نيز تداوم داشت ولى در عمل اعتماد متقابل وجود نداشت. بالاخره در پايان جنگ دوم جهانى رقابت دو حزب براى اشغال مناطقى که ژاپنىها تخليه کرده بودند شدت گرفت و حزب کمونيست توانست با کمک دولت شوروى نقاط مهمّى را اشغال نمايد. در بهار سال ۱۹۴۶ مذاکرات دو حزب براى تشکيل يک دولت ائتلافى به نتيجه نرسيد و جنگ داخلى آغاز شد. در اين جنگ نيروهاى کمونيست بيش از نيروهاى دولتى از حمايت و پشتيبانى مردم برخوردار بودند، لذا نيروهاى ملى ضعيف شده و در عوض نيروهاى کمونيست پيشرفت مىکردند بطوريکه در اواخر سال ۱۹۴۸ بر سراسر شمال و شمال شرقى جين مسلط گرديدند. در ژانويه ۱۹۴۹ پکن بدون مقاومت سقوط کرد و به تصرف نيروهاى حزب کمونيست درآمد. در فاصله بين آوريل و نوامبر آن سال اغلب شهرهاى چين بدون خونريزى بدست کمونيستها افتاد. چيانکايچک با گروه کوچکى از سربازان خود از سرزمين اصلى چين به جزيره تايوان فرار کرد. بعد از اشغال پکن و در هم شکسته شدن قواى چيانکايچک حزب کمونيست به پيروزى قاطع و نهايى دست يافت و مائو روز اول اکتبر سال ۱۹۴۹ در ميدان صلح آسمانى پکن تأسيس جمهورى خلق چين را اعلام نمود. دولت جمهورى خلق بر مبناى تعريف مارکسيستى ديکتاتورى دموکراتيک خلق تأسيس شد. منظور از خلق چهار طبقه اجتماعى است. اين چهار طبقه عبارتند از کارگران، دهقانان، خرده بورژوازى و سرمايهداران مليّ. اين چهار از طرف حزب کمونيست که پيشتاز طبق کارگر است رهبرى مىشوند. به هنگام تأسيس جمهورى خلق چين تعداد اعضاى حزب کمونيست حدود چهار ميليون و نيم جمعيت چين حدود ۶۰۰ ميليون نفر بود. در پاييز ۱۹۴۹، کمونيستها در شرايطيقدرت را در دست مىگيرند که حکومت بکلى متلاشى شده است و براى آنها کشورى پهناور با مشکلات را در دست مىگيرند که سالها مبارزه با امپرياليسم و همراه با آن جنگهاى داخلى را پشت سر گذارده است. پول کمونيسيتها در خارج از چين فاقد قدرت خريد است. طول راه آهن بسيار کم (۲۶۰۰۰ کيلومتر براى کشوريبا مساحت ۰۰۰، ۶۰۰، ۹ کيلومتر مربع) و وسايل حمل و نقل بسيار اندک است. مسائل به همين جا ختم نمىشود: بازگرداندن چندين ميليون آواره به سرزمينهاى خود، متوقف ساختن فرار سرمايهها (ارز يا فلزات قيمتي) و حتى وسايل توليدى به سوى هنگ کنگ، سنگاپور و اسياى جنوب شرقي، ادامه ٔ جنگ با دولت پيشين که نيروى دريايى و هوايى آن بخش عمدهاى از بنادر را محاصره کرده است، از جمله مسائل ديگرى است که کمونيستها با آن روبرو هستند. در اين شرايط است که کمونيستها بايد بدون اتلاف وقت به ترميم خرابىهاى ناشى از جنگ، استقرار مجدد وحدت ملّى و محو آخرين بقاياى حاکميت امپرياليسم که چين بيش از يک قرن آن را تحمل کرده، پرداختهو حق حاکميت کشور رابدان بازگردانند. مىبايست سدها را ترميم کرد، راه آهنها را دوباره را دوباره ساخت، تورم را مهار و نظام پولى را سازمان بخشيد. در دراز مدت مىبايست منابع ضرورى براى نوسازى اقتصادى را بسيج کرد، صنايع را توسعه بخشيد و نظام توليدى را که از نيمهٔ اول قرن به ارث رسيده بود و براى کالاهاى مصرفى و مناطق ساحلى به زيان صنايع پايه (معادن، ذوب فلزات) و ايالتهاى داخلي، سهم بيشترى قائل شده بود، متعادل کرد. اما نوسازى اقتصادى تنها متضمّن بسيج منابع مادى نيست، بلکه مستلزم به کارگيرى بهتر نيروى کار نيز هست. بايستى مردم را آموزش داد و ارزشها را تبليغ کرد و افراد را به انضباط و ابتکار که تکيهگاه نظامهاى پيشرفته از نظر تکنولوژيک است عادت داد. بعبارت ديگر به منظور نوسازى اقتصادى مىبايست جامعه را متحوّل کرد. مىبايست جامعه را از خرافه پرستىها، پرستش اجداد، پدر سالارى و از احساس تأسف و حسرت نسبت به دوران اطلايى گذشته بيرون کشيد و آن را به مبارزه با تمامى اين عناصر برانگيخت. در سال ۱۹۴۹ بىشمارند چينىهايى که (کمونيست يا غير کمونيست) به رژيم جديد اعتماد مىکنند تا از چين کشورى ثروتمند و نيرومند و از چينها ملتى خوشبخت بسازند. با استقرار جمهورى خلق چين مبارزه عليه مخالفان آغاز شد. دولت مرکزى خلق قوانين مربوط به تنبيه ضد انقلابيون را اعلام کرد. براى پاکسازى کشور از باقيماندهٔ نيروهاى گومين تانگ يک مبارزهٔ ملّى و همگانى براساس قوانين مربوط انجام گرفت. ضد انقلابيون و افرادى که مظنون بودند دستگير و محاکمه شوند. حزب از جوانان قهرمانى که والدين خود را معرفى مىکردند، تقدير مىنمود و بر عکس عليه کمونيستهايى که قادر نبودند از طبقهٔ خود جدا شوند و در صدد نجات افراد فامل خود بر مىآمدند، اقدامات شديدى انجام مىداد. در تمام شاخههاى سيستم کميتههايى براى قلع و قمع ضد انقلابيون در هر سطح ايجاد شد. اين کميتههابا پليس و مأموران امنيتى همکارى مىکردند. دستگيرىها ناگهانى و در مقياسى وسيع بود، مخالفان بعنوان جنايتکاران جنگي، خائنين، بروکراتها سرمايهدار و ضد انقلابيون مورد تعقيب و محاکمه قرار مىگرفتند محاکمه آنها که دشمنان خلق نيز ناميده مىشدند در دادگاههاى عمومى که با شرکت انبوهى از تودههاى مردم تشکيل مىشد انجام مىگرفت. در اين دادگاهها که دادگاهها خلق ناميده مىشدند ترتيب محاکمه بدين قرار بود که يکى از اعضاى حزب در اجتماع مردم اتهامات فرد دستگير شده را عنوان مىکرد و خواستار مجازات متهم مىشد. انبوه جمعيت با سردادن شعار مجازات متهم را تأييد مىکردند. مبارزه با دشمنان خلق بتدريج به مبارزه با فساد عقيده کشيده شد. بسيارى از مقامات سياسى و اجتماعى و اعضاى هيئتهاى علمى به اتهام فساد عقيده مورد تعقيب قرار گرفتند و اعترافات علنى آنها با تبليغات گسترده به اطلاع عموم مىرسيد. بعد از اين نوبت به هنرمندان و نويسيندگان رسيد. همزمان با اين مبارزات، مبارزه با آفات سهگانه انقلاب و بعد از آن مبارزه با آفات پنجگانه انقلاب آغاز شد. منظور از آفات سهگانه فساد، تبذير و بروکراسي بود و مبارزه با آن در ميان تمام مأموران دولتى شروع گرديد. اين مبارزه ابتدا در شهرهاى بزرگ چين که شانگهاى مرکز اصلى آنها بود آغاز، و جهت حمله آن تجار، کارمندان دولت و کادرهاى حزبى که به موارد فوق آلوده شده بودند و يا با چنين افرادى همکارى مىکردند، بود. هدف اين برنامه تغيير سبک قديمى کار بخشهاى اجرايي، اصلاح کادرهاى باقيمانده از رژيم سابق، نجات کادرهاى جديد از وسومهٔ قدرت و جايگزين نمودن افراد دستکار، کاردان با انضباط بود. آفات پنجگانه انقلاب عبارت بودن از: فرار از پرداخت ماليات، ارتشاء ـ اختلاس ـ تقلب در انعقاد قراردادهاى دولتى و سرقت اطلاعات محرمانه اقتصادي. اين جنبش در ادامه جنبش قبل بود و مستقيماً اعمال فاسدى را که در رژيم گذشته بخصوص در شهرها وجود داشت مورد حمله قرار مىداد و خواستار ريشهکن کردن آنها بود. تعداد افرادى که در نتيجه اين مبارزات جان يا دارايى يا شغل خود را از دست دادند به ميليونها نفر بالغ گرديد. بعد از خاتمه اين مبارزات در سال ۱۹۵۳ با شروع اولين بنرامه پنج ساله اقتصادى کشور تحول به سوسياليسم آغاز شد. صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها