تاريخ تمدن چين چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی انقلاب تايپينگ در دهه چهارم قرن نوزدهم، دهقانان چين در نتيجهٔ نفوذ سرمايهدارى خارجى و افزايش واردات ترياک مورد استثمار قرار گرفتند. هيئت حاکمه بعلت پرداخت غرامت سنگين از دهقانان ماليات بيشترى مطالبه مىکرد، لذا دهقانان به مبارزه پرداختند. از طرف ديگر بازرگانان خردهپا و پيشهوران نيز به آنها پيوستند و انقلاب گستردهٔ تايپينگ آغاز گرديد. رهبر اين انقلاب از ميان يک خانوادۀ دهقان تهيدست از استان گواندون برخاست. سپس دکترين مذهب مسيحى را پذيرفت و انجمن پرستش خدا را در سال ۱۸۴۳ بنياننهاد و از عناوين خدا و عيسى براى شرکت دهقانان در انقلاب استفاده کرد. بزودى تعداد آنها افزايش يافت و در سال ۱۸۵۳ کشور آسمانى تايپينگ را در نانکن تأسيس کردند. امام اين قيام بعلت اشتباهات استراتژيک فرماندهان تا حدى ضعيف شد و پس از جنگ دوم ترياک دول کشورهاى سرمايهدارى عليه نيروهاى انقلابى به حمايت از سلطه دربار برخاستند و بدين ترتيب در سال ۱۸۶۳ سپاهيان تايپينگ مقاومت خود را از دست دادند. از طرف ديگر گروههاى مسلح تيان در شمال چين شروع به فعاليت کردند. آنها از همراهى با نيروهاى تايپينگ به نتايج مطلوبى رسيدند ولى متأسفانه به اين همکارى ادامه ندادند و بعلت عدم انضباط در تشکلات آنها، سرانجام آنان نيز در سال ۱۸۶۸ نابود شدند. چين پس از جنگلهاى ترياک به حالت نيمه مستعمره درآمد. مرتجعين چين براى حفظ سلطه و ادامه طلم و ستم خود بر مردم چين با نيروهاى ارتجاعى خارجى زدوبند مىکردند و عليه مقاومت مردم چين وارد عمل مىشدند. زمامداران فئودالى چين به سرکردگى ملکه سىشى (۱۹۰۸-۱۸۳۵) با اتکاء به گروههاى نظامى بر سراسر کشور مسلط بودند. جنگهاى طولانى کشاورزى را کاملاً خراب کرد و زندگى مردم روز به روز سختتر گرديد. درسالهاى دهه ۶۰ تا ۷۰ قرن نوزدهم نظاميان به بهانه شعار ايستاندن روى پاى خود صنايع نظامى را ايجاد کردند. مؤسسات صنعتى نظامى با استفاده از سرمايهٔ دولتى داير شد. در اين مؤسسات مهندسان خارجى استخدام شدند و تجهيزات کشورهاى خارجى را مىخريدند. تجاوزهاى کشورهاى خارجى سال ۱۸۷۴ ژاپن با پشتيبانى آمريکا به جزيرهٔ تايوان حمله کرد، ولى با مقاومت مردم روبرو گرديد و نتوانست به پيشروى خود ادامه دهد. در سال ۱۸۷۹ رئيس جمهور آمريکا از دولت چين خواست که جزيرهٔ ليوچو را با ژاپن تقسيم کند. اين درخواست از سوى چين رد شد ولى سرانجام در سال ۱۸۸۱ ژاپن آنرا اشتغال کرد. انگلستان پس از حمله به ميانمار به تدريج در استان يوننان نفوذ کرد و با عقد قراردادى امکان فعاليتهاى بعدى خود را فراهم آورد. فرانسه نيز بعد از حمله به ويتنام درصدد برآمد به استان يوننان وارد شود، ولى سپاهيان چين نيروهاى فرانسه را شکست دادند. اما از انجا که دولت چين مىخواست هر چه زودتر خود را از جنگ نجات دهد با دولت فرانسه قراردادى منعقد نمود. درسال ۱۸۹۴بدنبال حمله ژاپن به کره، سپاهيان چين و ژاپن در کره با هم روبهرو شدند و جنگ وسيعى درگرفت. در سال بعد يعنى ۱۸۹۵ سپاهيان چين شکست خوردند لذا قرارداد ماگوان منعقد شد که بر طبق آن چين علاوه بر واگذارى مناطقى از کشورش به ژاپن و پرداخت غرامت به آن کشور اجازه داد که در بنادر بازرگانى چين کارخانه داير نمايد. بعد از انعقاد قرارداد ماگوان کشورهاى امپرياليستى روسيه تزاري، انگلستان، آلمان و فرانسه به تقليد از ژاپن در بنادر چين کارخانههايى داير کردند و اين کشور را مورد تجاوز قرار دادند. آنها در تعيين مناطقه تحت نفوذ خد به رقابت شديد افتاده و چين را در معرض خطر تجزيه قرار دادند. در اين آمريکا نتوانست هيچ منطقه نفوذى بدست آورد لذا در سال ۱۸۹۹ دولت آمريکا از ساير کشورها درخواست کرد تا تمام نواحى تحت نغوذ خود را به روى آمريکا بگشايند. در آن زمان در هيئت حاکمه دولت چين دو گروه وجود داشت. گروه اول به سرکردگى ملکه سىشى که غير از اجناس لوکس خارجى تمام تعلقات نظام امپرياليستى را رد مىکردند و در شمار مرتجعين سرسحت بودند. گروه دوم که دانش و اطلاعات خارج را تا اندازهاى فرا مىگرفتند تا مهم بهتر درخدمت امپرياليستها باشند و هم خود به منافعى دست يابند. اما عليرغم تضاد هر دو گروه اجرا کنندهٔ ارادهٔ امپرياليسم بودند. بهرحال به دنبال انتعقاد قرارداد ماگوان دولتهاى سرمايهدارى به ميزان زياد در چين سرمايهگذارى کرده و ريان حياتى اقتصاد چين را در دست گرفتند. صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها