تاريخ تمدن چين چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی ویتنام رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی کنفسيوس که در حدود پنج قرن از ميلاد (۵۵۱ تا ۴۷۹ قبل از ميلاد مىزيست اصلاح جان را منوط به بازگشت به فضليت عصر طلايى چين باستان مىدانست و براى سنن و آداب و نياکان احترام فوقالعادهاى قابل بود. تعليمات اجتماعى کنفسيوس براساس حکومت مطلق و بلامنازع پدر و شوهر در خانواده قرار دارد. کنفسيوس به تبعيت از سنتهاى گذشته سلطنت را بعنوان وديعهٔ آسمانى تلقى مىنمود که به شخص امپراطور عطا شده است و عقيده داشت که امپراطورى علاوه بر سلطنت داراى مقام و مرتبه رواحانى است و مردم مکلفند، او را مورد ستايش قرار داده و از وى اطلاعت نمايند. کنفسيوس ولايت سلطان بر رعيت، ولايت شوهر بر زن و ولايت پدر بر فرزند را سه رکن اساسى جامعه مىدانست. اگر چه تعليمات اجتماعى کنفسيوس موجبات حفظ کيان خانواده و تحکيم وحدت جامعه را فراهم مىکند ولى تأکيد بر آن يکى از موانع بزرگ نوآورى و پيشرفتهاى علمى و اجتماعى بوده است. بدين خاطر در دورهٔ انقلاب فرهنگى با فلسفهٔ اجتماعى آن بشدت مبارزه مىشد. در آن زمان علوم طبيعى رشد و تکامل يافته بود و ستاره شناسان توانستند جاى ستارگان عمده از قبيل عطارد، زهره، مريخ، مشترى و کيوان را تعيين کنند. غير از آن مهندسان در برپايى ساختمان و نحوهٔ آبيارى نيز کارهاى عظيمى انجام دادند. در نتيجهٔ گسترش و توسعهٔ رفت و آمد چينىها با جهان خارج، دانشمندان پى بردند که سرزمين چين تمام دنيانيست. در دانش فيزى نيز به پيشرفتهايى نايل گرديدند. در زمينهٔ تاريخ نيز تأليفات مهمى از قبيل تفسير بر کتاب کنفسيوس با نام بهار و پاييز و دربارهٔ کشور و دربارهٔ يادداشتهاى دورهٔ ممالک چنگى انتشار يافت. در رشته ادبيات نيز موفقيتهايى بدست آمد. بعد از دودمان جوى شرقي، دودمان چين حکومت را (۲۲۱ قبل از ميلاد) در دست گرفت و به دوران ۸۰۰ ساله حکومتهاى پراکندهٔ فئودالى پايان بخشيد و اولين امپرطورى و متمرکز و مستبد فئودالى را بنيان نهاد. ظهور اين امپراطور در حکم پيروزى طبقهٔ زمينداران بود. اولين امپراطور اين دودمان قبل از هر چيزى رژيم فرمانروايان محلى را ملغى و به جاى آن حکومت شهرى را برقرار ساخت؛ مالکيت اراضى اشرافى را لغو دادوستد زمين را مجاز اعلام کرد. همچنين در اين دوران خدمات ديگرى نظير وحدت بخشيدن به شيوهٔ توزين و انداهگيرى طول، سيستم پولي، يکسان کردن قانونها، تعيين فاصله ميان دو چرخ ارايهها، شکل لباسها و تنظيم تقويم نيز انجام گرفت. در زمان امپرطور اول و دوم اين دودمان ۳۰۰ هزار نفر براى ساختن ديوار چين، ۵۰۰ هزار نفر بعنوان نيروهاى دفاع از مرزيهاى جنوبي، ۷۰۰ هزار نفر براى ساختن قبرستان امپراطور و شمار زيادى نيز براى ساختن راهها به کار گماشته شدند. سنگينى کارهاى اجبارى و کثرت ماليتهاى گوناگون مردان را از کشت و کار و زنان را از ريسندگى و بافندگى محروم ساخت. دهقانات در گرسنگى مفرط به سر مىبردند. لذا قيام وسيعى در گرفت و دهقانان با بيل و چوب طومار دودمان چين را در هم پيچيدند. در سال ۲۰۶ قبل از ميلاد يکى از رهيران قيام دهقانان کشور را زير فرمانروايى خود درآورد و حکومتهاى غربى را تشکيل داد. در اين دوران به منظور ترميم اقتصاد روستايى نسبت به بازرگانى که بازار را زير کنترل خود داشتند و مردم را استثمار مىکردند سياستهاى مهار کننده اعمال شد. دربار اجازه نداد تا بازرگان مقامهاى دولتى را اشتغال کنند. از اين رو بازرگانان با پيوستن به زمينداران محل، يک قدرت مستقل سياسى تشکيل داده و بر عليه حکومت مرکزى برخاستند. قدرت امپراطورىهان غربى در دورهٔ يکى از امپراطوران آن (۱۴۰ تا ۸۷ قبل از ميلاد) به حداعلى از پيشرفت رسيد و دربار از اختيارات بىحد و حصرى برخوردار بود. براساس تمرکز قدرتهاى سياسى مکتب کنفسيوس مورد احترام قرار گرفت. کتب اين مکتب بعنوان متون درسى در دانشسراى سلطنتى تدريس مىشد و از آن به بعد اين مکتب در تاريخ توسعه ايدئولوژى چين مقام رسمى را احراز نمود. اما بعلت ظلمهايى که به دهقانان مىشد و ماليتهاى سنگين قيامهاى وسيعى صورت گرفت و در نتيجه حکومتهاى غربى سرنگون شده و يکى از خويشان آخرين امپرطورى اين دودمان که به نام امپراطور گوان او مشهور شد حکومت را بدست گرفته و دودمان شرقى (۲۲۰-۲۵ ميلادي) را پايهريزى کرد. امپراطور گوان او دستور داد تمام بردگان آزاد شوند و تلاش کرد تا همهٔ دهقانانى که از زمين جدا شده بودند دوباره سرگرم کشت و کار شوند. در آن دوره اختراعات زيادى صورت گرفت که مهمترين آنها ساخت کاغذ به وسيله زايى لون بود که يکى از خدمات زيادى صورت گرفت که مهمترين آنها ساخت کاغذ به وسيله زايى لون بود که يکى از خدمات بزرگ به جامعه بشريت هست. در دورهٔ دودمانهاى غربى (۲۰۶ قبل از ميلاد تا ۲۴ ميلادي) و شرقى (۲۲۰ - ۲۵ ميلادي) در امور فرهنگى موفقيتهاى قابل توجه بدست آمده در زمينه تاريخ نويسى و ادبيات افراد معروفى ظهور کردند. در زمينه فلسفه نيز فردى بنان وانگ چون با شجاعت بىنظيرى تمام افکار خرافاتى را که بوسيله دربار شيوع يافته بود و در خدمت دربار بود مردود شمرده و مورد انتقاد قرار داد. در زمينه پيشرفت هنر حکاکى بر روى سنگ چين مقام والايى احراز کرده بود. در زمينهد علوم طبيعى دستگاه اسطرلاب را که با نيروى آب مىچرخيد و دستگاه زلزله سنج و جهبياب باد را يک فرد چينى به نام جان هن اختراع نمود. در اواخر دودمانهاى شرقى به خاصيت سنگ آهنربايى پى برده و همزمان موفقيتهايى در زمينه تقويم و ستارهشناسى بدست آمد. در همين دوره بمنظور حمل و نقل کالاهاى بازرگانى راهى از طريق آسياى مرکزى به انطاکيه، بغداد و اسکندريه گشوده شد. چون در ان زمان ابريشم چين مورد توجه و علاقهٔ بانوان رومى بود و رومىها ابريشم مورد نياز خود را از اين راه وارد مىکردند، بعدها اين راه به جادۀ ابريشم معروف شد. پس از اين دودمان از سال ۲۲۰ تا ۲۸۰ ميلادى سه قدرت موازى همزمان حکومت را در دست گرفته و سپس حکومت به دودمان چين غربى واگذار شد. وحدت امپراطورى چين براى مدت زيادى ادامه نيافت، زير کشمکش اشراف سرانجام به جنگ همه جانبهاى منجر گرديد که منجر به سرنگونى دودمان چين گرديد. از سال ۳۰۴ تا ۴۳۹ در شمال چين بىنظمى حاکم بود. مليتهاى مختلف يکى پس از ديگرى حکومتهايى تأسيس مىکردند و بجاى ايجاد يک تشکيلات منظم دست به غارت و چپاول مىزدند. اما از اواخر قرن چهارم حکومت واحدى در شمال چين بوجود آمد و در جنوب نيز دودمانهايى بنيانگذارده شدند. در همين دوران دانشمندان چينى نسبت دقيق بين محيط و قطر دايره را تعيين که عدد پى ناميده مىشود و هنوز اعتبار دارد. مقارن با ميلاد مسيح دين بودا به چين آمد و به تدريج رشد و رواج يافت. در اواخر دودمان چين بوديسم به مکتب کنفسيوس که در آن زمان نقش هدايت کنندهاى داشت پيوست و انديشههاى بودايى از قبيل فنا ناپذيرى روح، مجازات در آن دنيا و تناسخ و غيره مقبوليت يافت. تز و تشريفات فئوداليستى مکتب کنفسيوس نيز استوارتر شد. در سال ۵۸۱ دودمان سويى بنيانگذارده شد و وحدت به چين بازگردانده شد. دولت سويى زمينهاى قابل کشت و باير را در ميان دهقانان تقسيم کرد و از ميزان ماليات و کارهاى اجبارى کاست. در نتيجه توليد کشاورزى رو به رشد گذاشت و جمعيت نيز افزايش يافت دودمان سويى پيش از سى سال دوام نياورد در سال ۶۱۹ ميلادى دفتر آن نيز بسته شد. صفحه بعدی 5 4 3 2 1 صفحه قبلی چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها