با توجه به نتايج ناشى از حفريات باستانشناسى روشن شده است که از زمان‌هاى قديم در سرزمين چين کنونى انسان زندگى مى‌کرده و سابقه تمدن و تاريخ چين حداقل به دو هزار سال قبل از ميلاد مسيح مى‌رسد.


بدنبال کاوش‌هاى مختلف از سال ۱۹۲۹ تاکنون در نزديکى پکن فسيل استخوان انسان و تعداد زيادى سنگواره و ابزارهاى سنگى که انسان‌هاى دوره اوليه عصر قديم استفاده مى‌کردند به اشکال گوناگون به دست آمده است. اين انسان‌ها مربوط به دوره اول عصر حجر قديم يعنى پانصدهزار سال پيش است. در سال ۱۹۵۴ فسيل دندان‌هاى انسان و تعداد زيادى از ابزارهاى سنگى دوره ميانى عصر حجر کشف گرديد. در سال ۱۹۳۴ در يکى از غارهاى کوهى بنام جوکودين (Zhou Kou Dion) يا کوه استخوان اژدها فسيل‌هاى استخوان انسان و بسيارى از ابزارهاى سنگى و مصنوعات هنرى سنگى متعلق به دوره آخر عصر حجر کشف شد. (اين نوع انسان بعدها به نام انسان غار بالايى ناميده شد)


در کتاب‌هاى قديم چينى افسانه‌هاى اساطيرى بسيار غنى وجود دارد. قهرمانان معروفى که شرح فعاليت‌هايشان در افسانه آمده است عباتند از:هوان دى (امپراطور زرد) که پشم را در ساختن اسلحه بکار برد و با آن قبايل ديگر را شکست داد، لوجو اولين کسى که کرم ابريشم را پرورش داد، ووشون که شيوهٔ تهيه ظروف لاکى را اختراع نمود، ووايو که از مس براى ساختن سلاح بهر گرفت و قبيلهٔ ميائو را سرکوب کرده و از طغيان آب رودخانه جلوگيرى نمود.


براساس مدارک و شواهد موجود دودمان شيا (قرن ۲۲ تا ۱۷ قبل از ميلاد) اولين دودمانى است که به عنوان يک حکومت واحد بر سرزمين چين مسلط شده است. سپس آنها به وسيلهٔ بنيانگذاران دودمان ‌شان (قرن ۱۷ تا ۱۲ قبل از ميلاد) سرنگون شدند. تاريخ چين از دودمان شان به بعد با نوشته‌ها ثبت گرديده است. بعضى از اين نوشته‌ها در ظروف برنزى کنده شده و برخى از آنها در لاک سنگ پشت يا استخوان حيوانات حک گرديده است. نوشته‌هاى روى لاک سنگ پشت براى اولين بار در استان خه‌نان بدست آمده و تاکنون از اين نوشته‌ها به تعداد زياد يافت شده است. از روى اين اشياء مى‌تواند دربارهٔ فرهنگ دودمان شان به چند نتيجهٔ مهم دست يافت:


اول: مى‌توان مطمئن شد که رشد و تکامل تکنولوژى دودمان شان مدت درازى از عصر برنز را در بر مى‌گيرد. انواع و اقسام ظروف برنزى آن دوران بسيار فراوان يافت شده که از آن ميان ظروف غذاخورى و اسلحه بيشتر از هر چيز ديگر است و ظرافت و هنر زيادى در ساخت آنها به کار رفته که در تمدن عصر برنز در سراسر جان بى‌نظير است.


دوم: توليدات دودمان شان وارد عصر کشاورزى شده است. معلوم مى‌شود که کشاورزى در ان زمان از ارزش بالايى برخودار بوده است. از نوشته‌‌ها بر مى‌آيد که در ميان محصولات کشاورزى ابتدا ارزن و سپس گندم اهميت زيادى داشته‌اند و اين دو محصول احتمالاً خوراک عمده مردم آن دوران بوده است. کلماتى مانند کرم ابريشم، برگ درخت توت، ابريشم و پارچه ابريشمى نيز در نوشته‌ها به چشم مى‌خورد. دامپرورى در ان زمان در مرتبه دوم اهيمت قرار داشته است.


سوّم: جامعه در عصر دودمان شان برده‌دارى بوده و اين موضوع از چگونگى و تعداد ظروف برنزى مشخص شده است. کشفيات باستانشناسى نشان مى‌دهد که بردگان در آن موقع از گناهکاران و اسيران بوده‌اند. نوشته‌هاى تاريخى نشان مى‌دهد که اين دودمان همواره در حال جنگ بوده است.


در اواخر دودمان شان قبيله‌اى بنام جو از استان شن‌سي کنونى بپاخاست و پس از تسلط بر مناطق مختلف دودمان شان را مغلوب کرد و پايتخت خود را در نزديکى شى‌ان قرار داد. اين دودمان به نام جوى غربي (قرن ۱۲ تا ۸ قبل از ميلاد) نمگذارى شد. اينخاندان علاوه بر تمام سرزمين چين تعدادى از ممالک کوچک را نيز فتح کرد. بنابر مدارک باستانشناسى و با توجه به نوشته‌هاى قديمى مى‌تواند چند ويژگى را دربارهٔ چگونگى اين دودمان ذکر کرد.


۱. نيروهاى توليد در جامعه جوى غربى نسبت به دوران قبل پيشرفت قابل توجهى کرده و در توليدات کشاورزى و آباد ساختن طبيعت به پيشرفت‌هايى رسيده بود. آباد شدن سرزمين حوزهٔ رودخانه زرد تا اندازهٔ زيادى مديون دودمان جوى غربى است.


۲. مناسبات توليدى اين عصر نسبت به قبل دستخوش تغييراتى جدى شده و موجوديت اين رژيم طبقاتى بر مبناى مالکيت زمين بود. زمين‌ها در دست افراد خاصى نظير فرمانروايان و وزرا بوده و توليد کنندگان از زمين محروم بودند. آنها قطعه‌هايى از زمين را از زمينداران گرفته و بر روى آن کشت و کار مى‌کردند و به اين ترتيب حداقل معاش خود و اقوام خويش را بدست مى‌آوردند.


۳. رژيم طبقاتى جوى غربى رژيم پدر شاهى بود. در اين رژيم فقط پسر بزرگ خانواده از پدر ارث مى‌برد.


۴. فرهنگ دودمان جوى غربى براساس فرهنگ دودمان شان رشد و تکامل يافته است.


بعد از دودمان جوى غربى دودمان جوى شرقى (جون پايتخت خود را در شرق کشور انتخاب کرد بدين نام خوانده مى‌شوند) (قرن ۸ تا ۳ قبل از ميلاد) حکومت را به دست گرفت. زمان حکومت جوى شرقى به دو دوره يعنى دورهٔ بهار و پاييز (۷۲۲ تا ۴۸۱ قبل از ميلاد) و دورهٔ ممالکت جنگي (۴۰۳ تا ۲۲۱ قل از ميلاد) تقسيم مى‌شود. در مدت بيش از ۵۰۰ سال حکومت جوى شرقى فرهنگ چين باز هم شاهد رشد و تکامل فراوانى بوده است وضعيت جامعهٔ جوى شرقى در دورهٔ بهار و پاييز در مقايسه با دوران قبل پيشرفت‌هاى چشمگيرى نموده است. خصوصيات آن به شرح زير است.


۱. بکار بردن آهن سطح توليد را بالا برد. حداقل ۶ قرن قبل از ميلاد ظروف آهنين قالب رويزى شده در چين ساخته مى‌شد.


۲. در نتيجهٔ رشد و تکامل نيروهاى توليد سيستم مالکيت اراضى نيز تغيير کرد در دورهٔ ممالک جنگى خريد و فروش زمين يک پديدهٔ معمولى شد.


۳. ارتقاء نيروهاى توليدى نه تنها باعث تغيير مالکيت اراضى گرديد، بلکه موجب رشد و تکامل امور اقتصادى محل‌هاى مختلف شد. ظروف و اجناس کشف شده بيانگر رشد اقتصادى منطقه‌هاى مختلف در اين دوره است.


۴. در پى رشد و تکامل اقتصاد مناطق مختلف، وضعيت سياسى در دورهٔ بهار و پاييز و دورهٔ ممالک جنگى نيز دستخوش تغييرات قابل توجهى گرديد. سير کلى تاريخ در اين دو دوره انتقال از مرحلهٔ پراکندگى به جانب وحدت است. زمينداران نوظهور و دهقانان، نابودى سلطهٔ پراکندهٔ اشراف و برقرارى حکومت واحد را مى‌خواستند، لذا سيستم تيول‌دارى لغو و به جاى آن رژيم شهرستانى برقرار شد. در اواخر دورهٔ بهار و پايير دانش چين به تدريج رو به رشد گذاشت. کنفسيوس که يکى از مدافعان رژيم طبقاتى فئودالى بود در جمع آورى و نشر علم و دانش قديم نقش مهمى ايفا کرد. در دورهٔ ممالک جنگى چون اقتصاد جامعه دستخوش تغييرات فاحش گرديد، محافل فکرى و فرهنگى در مقابل اين تغييرات قوياً برانگيخته شدند و اين امر منجر به پيدايش وضعيتى که در اصطلاح صد مکتب در رقابت با يکديگر خوانده شد، گرديد. دانشمندان مکتب کنفسيوس برترى رژيم طبقاتى و پدر شاهى را تبلغ مى‌کردند و بدين وسيله از اختبارات اشراف زمامدار که مبتنى بر اين رژيم بود، دفاع مى‌کردند.


در طول تاريخ چين، فرهنگ مسلط در اين کشور اصول اخلاقى و اجتماعى کنفسيوس بوده است. چينى‌ها از ديرباز از طفوليت تحت تعليمات کنفسيوس قرار گرفته و بر طبق آن عمل مى‌کردند. اين تعليمات طى قرون متمادى در اذهان مردم چين رسوخ يافته و از نسلى به نسل ديگر منتقل شده است، به طورى که در حال حاضر اعمال و رفتار و طرز فکر مرم چين تحت تأثير تعليمات کنفسيوس قرا دارد و اجراى اين تعليمات براى مردم چين حکم طبيعت ثانويه را پيدا کرده است.