با مرگ مائوتسه دونگ و پايان گرفتن دوران انقلاب فرهنگي، رهبران جديدنظر کلى خود را معطوف به اقتصاد و سازندگى کشور نمودند، در اين مورد بعلت ضايعات فراوان و نتايج منفى انقلاب فرهنگى نه تنها رهبران، بلکه تودۀ مردم هم آمادهٔ پذيرش هر تفکر جديدى بودند، بدين ترتيب از نيمهٔ دوم دههٔ ۱۹۷۰ راه براى تدوين استراتژى جديد رشد و توسعه کشور که در آن ايدئولوژى رنگ کمترى داشت، باز شد.


در دورهٔ خواکوفنگ، مارس ۱۹۷۸ کنگرۀ ملى خلق چين طرح تبديل چين به يک شکور سوسياليستى قوى با کشاورزي، صنعت، دفاع ملي، و علوم تکنولوژى مدرن تا پايان قرن حاضر را تصويب نمود، در اين طرح هنوز بدليل گرايش‌هاى چپ، عدم توازن موجود در اقتصاد ملى مورد توجه قرار نگرفته بود و به خاطر اشتياق زياد به کسب نتايج، اجراى ۱۲۰ پروژه بسيار بزرگ تا سال ۱۹۸۵ پيشنهاد شد، اجراى اين سياست نيز براى دولت نتايج منفى نوع ديگرى به بار آورد، و سبب ايجاد مشکلات شديد مالى و افزايش عدم توازن در اقتصادى ملى شد.


با اجراى اين طرح اصل اشتراک در کشاورزى و اجبار به کار جمعى از بين رفت، به خانوادهٔ کشاورز قطعه زمينى براى زراعت واگذار شد و بين دولت و هر کشاورز قراردادى به امضاء رسيد که به موجب آن کشاورزان متعهد مى‌شدند که مقدار معينى از محصول خود را نرخ تعيين شده به دولت بفروشند، و در برداشت و فروش مازاد آن آزاد باشند. در همان زمان کميتهٔ مرکزى حزب تصميم گرفت که از تمام مالکان، روستاييان ثروتمند، افراد موسوم به ضد انقلابى و محرف بجز تعداد کمى از آنها که در عقايد خود مصّر بودند، اعادهٔ حيثيت کند. در راستاى تأکيد بر چهار طرح مدرن‌سازى از ۱۸ ژانويه تا ۳ آوريل ۱۹۷۹ يک کنفرانيس ملى به منظور بحث تئوريک در مورد خطوط ايدئولوژيک در پکن برگزار شد، دنگ شيائوپينگ در ۳۰ مارس ضمن سخنرانى خود ضرورت و لزوم تشخيص و درک ۴ نوع مدرن‌سازى را براى حمايت از ۴ اصل اساسي، يعنى مسير سوسياليستي، ديکتاتورى پرولتاريا، رهبرى حزب کمونيست و مارکسيسم، لنينيسم، انديشهٔ مائوتسه دونگ، مورد تأکيد قرار داد.


در کنفرانس از تمام کسانى که به ادامهٔ آزادى افکار، جستجوى حقايق از ميان واقعيات و وحدت بخشيدن به افکار با توجه به ۴ اصل اساسى تمايل داشتند، دعوت به همکارى شد.


براى اولين با چوئن‌ لاي، در سال ۱۹۶۴، از ۴ نوع مدرن‌سازى سخن گفت و سپس در چهارمين کنگره اصلى خلق، در ژانويه ۱۹۷۵، چوئن لاى برنامهٔ بيست و پنج ساله‌اى که نتيجهٔ مباحثات مربوط به سال ۱۹۷۱ بود را ارائه داد، که چهار نوسازي نام گرفت و با حمايت مشروط مائو پيگيرى گرديد. چوئن لاى به هنگام ارائه برنامهٔ مذکور اظهار داشت که مرحلٔ نخست، ساختن يک نظام اقتصادى و صنعتى مستقل و نسبتاً جامع، ظرف ۱۵ سال، است.


مرحلهٔ مردم نيز اتمام نوسازى جامع کشاروزي، صنعت، دفاع ملى و علوم تکنولوژى پيش از پايان قرن است، به نحوى که اقتصاد ملى چين را سطح جانى در رده‌هاى نخست قرار گيرد. سپس دنگ شيائوپينگ، در سال ۱۹۷۵، به تقاضاى چوئن لاى توجه کرد و سلسله کنفرانس‌ها و سمينارهايى دراين زمينه برگزار شد، در اواخر دهه ۱۹۷۰ با تقويب جناج فکرى دنگ شيائوپينگ در هيئت رهبرى چين و گرايش اين رهبرى بسوى نوسازى کشور و رشد اقتصادى به عوض ايدهٔ رهبران قديم که همانا انقلاب در کشور و صدور آن به آفريقا و آسيا و آمريکاى لاتى بود، دنگ مبدع روشى در سياست خارجى و داخلى گرديد که تحولى در تاريخ چين به وجود آورد و استراتژى نوين اين کشور براى رشد و توسعه اقتصادي، روابط با ۱ديگر کشورها و روابط داخلى را پايه‌ريزى نمود، در اين سال‌ها سياست‌ درهاى باز دراقتصاد و سياست بکار برده شد و همه چيز براساس اين محور شکل گرفت، دنگ اعتقاد داشت براى تحولى شگرف در سياست و اقتصاد چين، بايد اجازه داد برخوردى همه جانبه بين فرهنگ چين و فرهنگى بيگانه صورت گيرد و در هر بعد نقاط مثبت آن توسط چين به استخدام گرفته شود.


دنگ در دفاع از نظريهٔ خود چند سال بعد اظهار داشت:


افرادى وجود دارند که مى‌گويند ما نبايد پنجره‌هاى خود را باز نماييم زيرا با باز شدن پنجره‌ها، مگس و ساير حشرات وارد اطاق مى‌شوند، آنها مى‌خواهند پنجره‌هاى ما همچنان بسته باقى بماند، بطوريکه ما از بى‌هوايى بميريم.


اما ما مى‌گوييم پنجره‌ها را بگشاييد و هواى تازه را استنشاق کنيد و در همان حال با مگس و حشرات مبارزه کنيد.


در حقيقت به زبان ايدئولوژي، دنگ سياست درهاى باز را جهت رشد و توسعه سوسياليزم معرفى مى‌کند ولى هر گونه رجعت به اقتصاد سرمايه‌داران منتفى مى‌داند.


در سياست داخلى برخلاف سنت مارکسيسم لنينيسم، دنگ منادى آزادى بيان و خطابه فعاليت‌هاى اجتماعى و اقتصادى و سياسى گرديد که روش‌هاى عملى ان مورد بحث واقع خواهد شد.


روابط اقتصادى تکنولوژيکى که بسيار مورد توجه رهبران چين بود در صدر برنامه‌هاى سياست درهاى باز قرار داشت، اعتقاد دنگ و همفکرانش اين بود که بايد اجازه داد همه سرمايه‌گذاران و صاحبان تکنولوژى در جهان چين را صحنهٔ رقابت قرار داده و از اين راه، چين مدرن و پيشرفته ساخته شود.


جائو زيانگ در سخنرانى افتتاحيه کنگره سيزدهم که در سال ۱۹۸۷ براى جمع‌بندى نتايج سياست درهاى باز تشکيل شده بود، ابراز داشت:


روابط اقتصادى امروز گسترش يافته و هيچ کشورى نمى‌تواند پشت درهاى بسته پيشرفت کند، کشورى که داراى پايه‌هاى ضعيف سوسياليستى است، لازم است که مراودات و همکارى‌هاى تکنولوژيکى و اقتصادى خود را با ساير کشورها حفط نموده و فاصلهٔ خود را با کشورهاى توسعه يافته کم نمايد، بستن درها مساوى عقب ماندگى است. اگر ما سياست درهاى باز را اتخاذ نکنيم، قادر نخواهيم بود برترى سوسياليسم را ثابت کنيم.


در حقيقت سياست درهاى باز بمنظور ترکيب نمودن اقتصاد سوسياليستى و اقتصاد آزاد اتخاذ شد، تا از اين طريق با به استخدام گرفتن سرمايه و تکنولوژى جهان توسعه يافته، در جهت ارتقاء اقتصاد سوسياليستى گامى برداشته شود، اين کوشش نوعى اقرار به ناتوانى و نواقص در سيستم مارکسيم، لنينيسم و سوسياليسم مى‌باشد که پس از چين، شوروى نيز بيان نمود.


نقش رهبرى جديد دنگ شيائوپينگ و شخصيت وى در پيشبرد سياست درهاى باز بسيار مؤثر بوده و از عوامل کليدى موفقيت و تداوم اين سياست به شمار مى‌رود، شخصيت و اعتبار وى ترغيب کنندهٔ جوامع توسعه يافته در سرمايه‌گذارى و انتقال تکنولوژى‌هاى پبيشرفته به چين مى‌باشد، همچنين اعتبار وى در چين تضمين کنندهٔ پيشبرد اين سياست در داخل کشور مى‌گردد و مخالفين را در حد لازم قانع مى‌سازد، در اين استراتژي، عواملى که قبلاً در چين مورد استفاده قرار نمى‌دادند مورد توجه قرار داده است، استفاده از کمک‌هاى بين‌الملي، اعتبارات، استقراض و تخصيص بخشى از بازارهاى تجارى جهانى به چين عوامل جديدى هستند که بعلاوۀ عوامل داخلى تضمين کننده موفقيت استراتژى جديد رشد و توسعه در چين مى‌باشند.


بدنبال تز دنگ شيائوپينگ در مورد سياست درهاى باز در ۱۵ ژوئيه ۱۹۷۹ حزب کمونيست، و شوراى دولتى اجازه تأسيس ۴ منطقه اقتصادى ويژه در استان‌هاى گوان دونگ و فوجيان را داد و مقررات ايجاد رابطه با کشورهاى خارجى را تنظيم و تدوين کرد.


در سال ۱۹۸۱ دولت سياست درهاى باز در بعد اقتصادى را به صورت قانون جمهورى خلق چين مربوط به قراردادهاى اقتصادي و قانون ماليات بر درآمد جمهورى خلق چين در مورد شرکت‌هاى خارجى به تصويب رساند.


اين امر مشوق جدى در سرمايه‌گذارى شرکت‌هاى خارجى در چين بود.


در سال ۱۹۸۰ آخرين سال پنجمين برنامه پنجساله بود، در اين سال چين توانست در زمينهٔ تعديل اقتصادى به نتايج جديدى برسد، طبق آمار دولتى ارزش کل سالانه توليدات کشاورزى و صنعتى نسبت به سال قبل ۲/۷ درصد رشد داشت. رشد ارزش کل سالانهٔ توليدات صنعتى ۷/۸ درصد، صنايع سبک ۴/۱۸ درصد و صنايع سنگين ۴/۱ درصد بود درصد بود، با اينکه بسيارى از نقاط کشور به بلاياى طبيعى دچار بودند، گفته شد که توليدات کشاورزى ۷/۲ درصد رشد کرده است، در فاصلهٔ سال‌هاى ۱۹۷۵ و ۱۹۸۰، ميانگين سالانهٔ ارزش کل توليدات صنعتى ۲/۹ درصد و توليدات کشاورزى ۸/۴ درصد افزايش داشت، در همين حال متوسط سطح مصرف مردم در شهرها و روستاها، در طول ۵ سال، ۸/۲۶ درصد رشد داشت، از سوى ديگر دولت با مشکلات جدى نظير کسر بودجهٔ بيش از ۱۰ ميليارد يوان (که در سال ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ به وجود آمده بود) و يا افزايش قيمت کالاها روبه‌رو شد، براى بر طرف کردن اين مشکل، دولت تصميم گرفت که در سال ۱۹۸۱ آهنگ کندترى در پيش گرفته، تعديل اقتصادى بيشترى ايجاد کند.


در سال ۱۹۸۱ ششمين برنامهٔ پنجساله چين آغاز شد، در اين سال سياست تعديل بيشتر اقتصاد بطور جدى اجرا شد و اقداماتى براى کاهش سرمايه‌گذارى در پروژه‌هاى بزرگ انجام گرفت، همچنين در اين سال هزينه‌هاى اجرايى کاهش يافت، به دنبال اين اقدامات، نتايج زيادى بدست آمد. از جمله کمبود بودجه در نيمهٔ اول سال طبق آمار دولتي، از ۱۲۷۵۰ ميليون يوان به ۲۵۴۰ ميليون يوان رسيد و درصد رشد قيمت بازار از ۶ درصد به ۴/۲ درصد تنزل يافت، قيمت‌هاى کالاهاى ضرورى ثابت ماند و به دنبال تعديل اقتصادي، توليدات کشاورزى و صنعتى نسبت به سال ۱۹۸۰، طبق اعلام دولت، رشدى برابر ۵/۴ درصد داشت که رشد توليدات کشاورزى ۷/۵ درصد و رشد توليدات صنعتى ۱/۴ درصد بود، خطرات اقتصادى تا حدى کاهش يافت، ولى به طول کامل از بين نرفت و وضعيت اقتصادى مالى کشور بهبود نيافت.