کنفدراسيون کارگرى

کنفدراسيون کارگرى شيلى از مهم‌ترين نهادهاى جامعه مى‌باشد. در قرن بيستم رهبرى حرکت و جنبش کارگرى شيلى از سوى مارکسيست‌ها هدايت مى‌شد. لذا يکى از قوى‌ترين فدراسيون‌هاى کارگرى شيلى (Central Unica de Trabajadores de Chile-‌CUT) از سال ۱۹۵۹ تحت سلطه حزب کمونيست قرار گرفت. اين سازمان کارگرى کليه سنديکاهاى کارگران را در نقاط مختلف کشور تحت پوشش داشته و در هر زمان مى‌تواند از کارگران به نفع و يا عليه دولت استفاده نمايد.


کنفدراسيون کارگران شيلى در جديدترين موضع‌گيرى خود در قبال مسائل اقتصادى کشور، مخالفت خود را با پيوستن شيلى به پيمان تجارت آزاد آمريکاى شمالى [نفتا] اعلام داشت. در موضع‌گيرى CUT آمده است که تجارت گذشته نشان‌دهنده آن است که اين نوع از موافقت‌نامه‌ها و بازگشائى اقتصادى تنها به نفع شرکت‌هاى چندمليتى بوده و پديد آورنده بيکارى و کاهش حداقل دستمزد است.

تقسيمات تشکيلاتى CUP

کنگره ملّى
کنفرانس ملّي
شوراى مديريت ملّى
کميته اجرائي
بخش سازمانى دبيرکل بخش‌هاى ديگر
شوراى سازمانى شوراى ايالتى شوراى ايالتي
سازمان‌هاى مرتبط شوراهاى استاني
- کنفدراسيون‌ها
- فدراسيون‌ها
- سنديکاهاى ملّي
- شرکت‌ها

دانشگاه‌ها

نهاد ديگرى که منابع و مواضع سياسي، به صورت مقتدرانه‌اى از آن طريق اعلام مى‌گردد، تريبون دانشگاه است. خصوصاً آنکه احزاب ملّى بزرگ کشور همگى داراى نمايندگانى در آن مى‌باشند، چنان‌که پيش‌درآمد انتخابات سال ۱۹۶۴ شيلى که به پيروزى حزب دمکرات مسيحى انجاميد انتخابات دانشگاهى بود. گرايشات سياسى در دانشگاه‌ها نتيجه مستقيم خود را بر آراء جامعه مى‌گذارد، لذا حرکت جوانان و گروه‌هاى مختلف و احزاب سياسى در دانشگاه‌ها شکل مى‌گرفت و از اين نهاد به عنوان پايگاه و جاى پائى جهت نفوذ در مواضع سياست‌هاى ملّى استفاده مى‌شود.

کليسا

کليساى کاتوليک يکى از بانفوذترين نهادها است که منافع گروه‌ها از طريق آن دسته‌بندى مى‌شود. با توجه به آنکه ۹۰% مردم طرفدار کليساى کاتوليک رُم مى‌باشند و زنان به طور اخص تمايلات دينى بيشترى دارند احزاب از اين موضوع بهره‌بردارى کاملى مى‌نمايند. به طور مثال حزب دموکرات مسيحى با تکيه بر اعتقادات مذهبى و استفاده از کليسا به حرکت خود در جامعه تحرک بيشترى مى‌بخشيد. در اين زمينه فرى (FERI) از بنيان‌گذاران اين حزب توانست در انتخابات سال ۱۹۶۴ بيشترين آراء را از اين طريق به نفع خود جمع‌آورى نمايد.


در طول سال‌هاى حکومت نظاميان با توجه به خفقان حاکم و تسلط ايشان بر احزاب سياسي، کليسا تا سال ۱۹۸۳ به عنوان تنها کانال ارتباطى و بلندگوى مخالفين در قبال رژيم پينوشه محسوب مى‌شد. در اواخر دهه هفتاد، رهبران کليسا به ‌تدريج انتقادات عمومى از نقض حقوق بشر رژيم را به صورتى قوى‌تر منعکس مى‌نمودند، لذا در طى سال‌هاى ۸۳-۱۹۷۳ کليسا عملاً نقش عمده‌اى در ايجاد فضاى تنفسى براى مخالفين ايفاء و چتر حفاظتى لازم را براى ايشان به‌وجود آورد. در اين ميان احزاب سنتى سياسى کشور، خصوصاً احزاب چپ نيز برنامه‌ريزى‌هائى جهت حفاظت از ساختارهاى اساسى خويش در فضاى به‌‌وجود آمده را در دستور کار خود قرار دادند. بدين جهت با توجه با حرکات کليسا طى اين سال‌ها و نقش رهبرى کليسا به تقويت هرچه بيشتر روابط بين اين نهاد و برخى بخش‌هاى جامعه انجاميد گرچه روابط کليسا و گروه‌هاى چپ هرگز بهتر نشد، ليکن در ميان طبقه کارگري، گروه‌هاى حقوق بشر و ساير گروه‌ها حضور کليسا بيش از هر زمان ديگرى قابل رؤيت بود. لذا در اوايل دهه هشتاد، کليسا نهادى به مراتب قوى‌تر از سال‌هاى قبل از کودتا شد. از جمله شاخصه‌هاى حضور و نفوذ کليسا، افزايش تعداد مدارس مذهبى در شيلى بود که رقم آن از ۱۱۱ در سال ۱۹۷۲ به ۹۴۶ در سال ۱۹۸۷ رسيد و افزايشى ۷۵۲ درصدى را شامل شد.