متأسفانه مدارک روشنى از گذشته‌هاى دور برمه باقى نمانده است. اما گفته مى‌شود براى نخست بار در زمان رم باستان تعدادى از بازرگانان رومى به قصد سفر به چين از قسمت‌هاى شمالى برمه عبور کرده‌اند، و جاده‌هائى را براى سفرهاى آينده به چين شناسائى نمودند. اولين قومى که آثارى از تمدن خود را در برمه به‌جاى گذاشتند، اقوام پيوومون بوده‌اند، که در شمال برمه سکونت داشتند. بعد از آنها اقوام شان، کارون و کاچين مى‌باشند، که از نواحى جنوبى به داخل خاک برمه نفوذ کرده بودند.


در اواخر قرن هشتم ميلادي؛ در اثر تسلط اقوام ‌شان و کارن در جنوب و مرکز برمه اقوام پيو به قسمت‌هاى شمالى رانده شدند. علت عقب رانده شدن قوم مذکور گسترش سلطه تاي بود، که در شمال و شمال شرقى برمه قدرت را در دست داشتند. قوم شان تا قرن ۱۳۰ ميلادي؛ در قسمت‌هائى از برمه قدرت و حکومت را در دست داشتند، ولى در همين قرن اين قوم عمدتاً به تايلند مهاجرت کردند.


در ۱۴۰۴ ميلادى يک فرمانده نظامى برمه به نام آناوِرِتها - Anawrahta به سلطنت رسيد، و سلسله موسوم به پاگان را بنيانگذارى کرد. سلسله مزبور حدود دويست سال در برمه حکومت کرد. در دوران اين سلسله فتوحاتى صورت گرفت و خاک برمه گسترش يافت. آئين بودائى مورد قبول عامه قرار گرفت. پادشاهان اين سلسله با چين رابطه برقرار کرده، از نظر نظامى و اقتصادى برمه را به اوج قدرت رساندند. به‌دنبال تضعيف شدن سلسله پاگان قوبيلاى قاآن - Kublai Khan مغول توانست قسمت‌هائى از برمه مانند ينان، را تسخير و به خاک چين محلق نمايد. اعدام شدن فرستادگان امپراطور چين به‌دست آخرين پادشاه سلسله پاگان در ۱۲۵۷ ميلادي؛ امپراطور چين را به خشم آورده، به برمه لشکرکشى کرده و آخرين پادشاه سلسله پاگان را به قتل رسانيد. تا ۱۵۵۱ ميلادى برمه در دوره‌هاى مختل تحت نظر فرمانروايان امپراطوران چين اداره مى‌شد، مملکت به‌صورت ملوک‌الطوايفى درآمده بود.


در ۱۵۵۱ ميلادى سلسله تونگو بنيانگذارى شد که تا ۱۷۵۲ ميلادي؛ بر کشور برمه حکومت کردند. شهر پگو در اين دوران پايتخت برمه بود، اين سلسله نيز در اثر جنگ‌هاى مداوم با چين تضعيف گرديد. بعدها سلسله مون که در مملکت مانيپور - Manipur (اکنون جزئى از خاک هند است) حکومت مى‌کرد، به تشويق (فرانسوي)ها به برمه حمله کردند، سلسله تونگو را برانداختند. ليکن يکى از سرداران برمه‌اى به نام آلائونگ پايا - Alaoung Paya مونها را شکست داده، و در ۱۷۵۲ سلسله جديدى را به نام کنيائونگ - Kenyaoung بنيانگذارى کرد، که تا ۱۸۸۶ دوام آورد. در طى حکومت اين سلسله برمه چهار تهاجم چين را دفع کرده، نفوذ سلسله مزبور بر ايالت مانيپور و نقاط همجوار آسام - Assam که اکنون در هند واقع شده‌اند، همچنين نقاط مرزى تايلند گسترده شد. رقابت‌هاى بين برمه و انگليس که در آن زمان بر تمام خليج بنگال تسلط يافته بود، بر سر مناطق مرزى موجب درگيرى جنگ بين دو کشور گرديد. در آخرين نبرد نيرويها انگليسى بر کشور برمه مسلط گرديدند، برمه به‌صورت يکى از ممالک تحت نفوذ انگلستان درآمد (۱۸۸۶ م).


در مدت زمان کوتاهى (در حدود ۳۰ سال) پس از تسلط انگليس بر برمه، نهضت‌هاى ضد استعمارى در اين کشور پاگرفت، و مبارزه عليه انگلستان آغاز گرديد. در ۱۹۰۶ سازمان جوانان بودائى - Young Men's Buddhist Association (YMBA) تشکيل گرديد، اولين هسته نهضت‌هاى استقلال‌طلبان بنيان‌گذارده شد. پس از جنگ جهانى اول، سازمان ديگرى به نام شوراى عمومى برمه - Burma Legislative Council تشکيل شد، از ۱۹۰۸ تظاهرات ضد انگليسى شدت گرفت. در ۱۹۳۲ دولت انگيس جهت آرام کردن مردم برمه تصميم به برگزارى انتخابات گرفت، در ۱۹۳۵ قانون جدائى برمه از هند و اداره آن به‌عنوان يک مملکت جداگانه به تصويب رسيد. در ۱۹۳۷ قانون‌اساسى جديدى براى برمه وضع گرديد، در ۱۹۳۹ حزب وطن‌خواهان برمه به رهبرى اُساوا - Ausawa قدرت را در برمه به‌دست گرفت.


در طى جنگ جهانى دوم، ارتش استقلال‌طلب برمه به‌وجود آمد و ارتش مزبور طى ۱۹۴۱ همراه با ارتش ژاپن وارد مناطق جنوبى برمه گرديد.


رهبرى ارتش مزبور را جنرال اونگ ساون - Aung Sawn به‌عهده داشت. در ماه مه ۱۹۴۲ پس از يک مدت نسبتاً کوتاه درگيرى با ژاپن، (ژاپنى‌)ها بر کشور برمه مسلط گرديده، با وعده استقلال به مردم برمه همکارى (برمه‌اي)ها را نسبت به‌خود جلب نمودند. براساس همين وعده‌ها بود، که يکى از رهبران (برمه‌اي)ها به نام بامائو - Ba Mawo. Bamaw از طرف ژاپن مسئول اداره حکومت برمه شد. در ماه ژوئيه ۱۹۴۲ يک ارتش سرى به نام ارتش دفاعى برمه - Burma Defense Army. BDA توسط مليّون اين کشور تأسيس شد. در اوت ۱۹۴۳ ژاپن استقلال برمه را اعلام کرد، بامائو اداره حکومت موقت را در دست گرفت. و ژنرال اونگ ساون به فرماندهى ارتش و وزير دفاع منصوب گرديد. وى حمايت ارتش برمه از (ژاپني)ها را متوقف کرده، طرفدارى خود را از متفقين اعلام داشت. پس از يک درگيرى سخت در ماه مه ۱۹۴۵ رانگون پايتخت برمه کاملاً به تصرف نيروهاى محلى برمه درآمد، ژاپني(ها) بيرون رانده شدندو استيلاء انگلستان دوباره بر کشور برمه مسجل گرديد.


در ۱۹۳۷ گروهى که تمايلات مارکسيستى داشتند، سازمانى تحت عنوان اتحاديه آزادى‌خواه ضد فاشيست خلق - Anti Fascist people's Freedom League. (AFPEL) را به‌وجود آوردند. گروه مزبور تحت نظر ژنرال اونگ سان قرار گرفت. در ۱۹۴۶ (کمونيست)ها از آن جدا شده، حزب کمونيست برمه را که به نام پرچم قرمزها - Red Flag شهرت داشتند تشکيل دادند. گروه ديگرى به نام پرچم سفيدها - White Flag و گروه سومى نيز به نام سازمان داوطلبان وطن‌پرست - The People's Volunteer Organization (P.V.O) که هر سه گروه از انشعابات (AFPFL) بودند تشکيل شد. هر سه گروه پس از ائتلاف مبارزات مسلحانه خود را از ۱۹۴۶ جهت کسب استقلال برمه آغاز کردند. پس از دو سال درگيرى مسلحانه و جنگ و خونريزى سرانجام برمه توانست استقلال خود را در روز چهارم ژانويه ۱۹۴۸ به‌دست آورد. اتحاديهٔ (AFPFL) به رهبرى ژنرال اونگ سان به قدرت رسيد، و دولت مستقل برمه را تشکيل داد.


آغاز استقلال برمه با شروع جنگ‌هاى خانمانسوز داخلى همزمان گرديد، اقوام و گروه‌هاى سياسى مختلف به جان يکديگر افتادند. بعد از مرگ ژنرال اونگ سان بر سر جانشينى وى ا ختلافات زياد به‌وجود آمد، سرانجام ژنرال اونو - "U" Nu. جاى او را گرفت که با مشکلات عظيمى مواجه گرديد.


در ۱۹۴۹ ژنرال نِوين - Ne win که از همراهان و ياران اونگ سان بود، به رياست ستاد ارتش برمه منصوب گرديد. وى پس از مدتى کوتاه حزب سوسياليست برمه را تأسيس کرد، و در ۱۹۴۹ با حفظ سِمت به معاونت نخست‌وزيرى برمه انتخاب گرديد. ژنرال نِوين به‌علت همکارى‌هاى محرمانه با شورشيان چپ‌گرا در ۱۹۵۱ از کابينه اخراج شد، در همين سال اتحاديه (AFPFL) با اکثريت قاطع در انتخابات عمومى پيروز گرديد. کارشکنى گروه‌هاى چپ و مشکلات اقتصادى بحرانى‌هاى عظيمى براى دولت به‌وجود آورد، که به ناچار پارلمان برمه در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۸ از ژنرال نِوين خواست کابينه‌اى به‌عنوان دولت موقت تشکيل دهد. نِوين در فوريه ۱۹۶۰ به اميد پيروزى حزب خود که از اتحاديه (AFPFL) منشعب گرديده بود، انتخابات عمومى برگزار کرد. ليکن حزب اونو با اکثريت قاطع پيرو گرديد، ژنرال اونو مجدداً قدرت را به‌دست گرفت. دو سال بعد يعنى دوم مارس ۱۹۶۲ ژنرال نوين دست به کودتا زده و قدرت را در برمه به‌دست گرفت و شوراى انقلابى را تشکيل داده، خود در رأس آن قرار گرفت و ژنرال اونو و يارانش به زندان افتادند.