اتريش از آغاز مرکز اقوام اروپاى شمالى بود. روميان در پيشروى خود به سوى شمال به آنجا دست يافتند، (۱۴ ق.م.) از آن پس مهاجمان بى‌شمار از هر سو در آن آمدند ولى همه در عنصر ژرمنى مستحيل شدند. شارلمانى آنجا را به صورت حاکم‌نشينى درآورد که به حکومت شرقى موسوم گشت (۷۸۸م.). اين کشور چهارصدوپنجاه سال در دست جهان گشايان گوناگون دست به دست گشت تا در سال ۱۲۷۶ ميلادى به تصويب رودلف اول از خاندان هابسبورگ درآمد و کم‌کم اعتبارى يافت تا آنکه دوک‌نشينان اتريش به امپراتورى مقدس روم نائل آمدند (۱۴۳۸م.) از اين زمان، هجوم ترک‌ها و مجارها به اين کشور آغاز گرديد و سال‌ها به‌طول انجاميد به‌طورى که سراسر قرن شانزدهم و هفدهم مسلمان ترک شرق اروپا را محل تاخت و تاز خود قرار دادند و امپراتورى عثمانى توانست با تسلط بر بخشى از شرق اروپا و بخشى از آسيا به‌عنوان يک امپراتورى قدرتمند تنها رقيب امپراتورى اتريش و دشمن سرسخت خاندان هابسبورگ به‌شمار آيد. در زمان ماکسيميليان اول اتريش در اروپا اهميّت يافت و در تمام قرن شانزدهم سد مستحکمى در مقابل ترک‌ها بود.


اصلاح دين باعث کشمکش‌هايى بين خاندان هابسبورگ و اتباع پروتستان آنان در بوهم و منجر به جنگ سى‌ساله شد .

جنگ‌هاى سى‌ساله (۱۶۴۸-۱۶۱۸م.)

اين جنگ‌ها از ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ ميلادى در اروپا آغاز گرديد که علل چندى براى ظهور آن مى‌توان ذکر کرد: از جمله عوامل مذهبي، اختلافات ارضى و کشمکش‌هاى خاندان سلطنتى مى‌باشد. ميدان نبرد بيشتر در آلمان بود. اما علّت اصلى اين جنگ‌ها جاه‌طلبى فرديناند دوم امپراطورى آلمان بود که در نظر داشت تمام آلمان را تحت حکومت واحدى درآورد و سلطنت را در خاندان خويش موروثى گرداند. از اين رو درصدد برانداختن پيروان مذهب پروتستان که اکثريت مردم آلمان را تشکيل مى‌دادند، برآمد ولى چون اقدامات او با حفظ استقلال سياسى فرانسه مغايرت داشت اين جنگ‌هاى خونين آغاز گرديد، و ممالک ديگر اروپايى هم وارد جنگ شدند و در سال ۱۶۴۸ ميلادى به پيروزى فرانسه منجر گرديد و معاهده وستفالي، و پيرنه ميان دول متخاصم منعقد شد که به موجب آن آلزاس و شهرهاى مس‌، وردن و قسمتى از ولايات فلاندر و ناحيه روسيون به تصرف فرانسه درآمد. در نتيجه اين جنگ و جنگ‌هاى قرن ۱۸ ميلادي، تفوّق خاندان هابسبورگ در امور آلمان از بين رفت.

جنگ جانشينى اتريش (۱۷۴۸-۱۷۴۰م.)

اين جنگ پس از مرگ امپراتور شارل ششم بر سرجانشينى دخترش مارياترزا بين اتريش و انگلستان و هلند از يک طرف و پروس و فرانسه و اسپانيا از طرف ديگر روى داد. سرانجام دول مذکور به امپراتورى شوهر مارى‌ترزا موافقت کردند و سود جنگ متعلق به پروس شد که خاک خود را وسعت داد.

جنگ‌هاى هفت‌ساله (۱۷۶۳-۱۷۵۶م.)

در زمان لويى پانزدهم بين فرانسه و اتريش، روسيه با انگلستان و آلمان جنگ‌هايى درگرفت که منجر به انعقاد عهدنامه پاريس گرديد و به موجب آن فرانسه از مستعمرات خود در هندوستان و کانادا چشم پوشيد و سيلزى نيز از فرانسه جدا و ضميمهٔ آلمان گرديد.

نبرد لوتين (۱۷۵۷م.)

در سال ۱۷۵۷ ميلادى بين فردريک دوم پادشاه پروس و قواى اتريش به فرماندهى شاهزاده لورن واقع شد. قواى اتريش ۸۰ هزار نفر و قواى پروس ۵۰ هزار نفر بودند. جنگ در حوالى برن واقع گرديد و نبرد به نفع فردريک خاتمه يافت.

جنگ اولم (۱۸۰۵م.)

اين جنگ به هنگام امپراتورى ناپلئون، ميان فرانسه و اتريش به‌وقوع پيوست و با آن‌که دشمن از هر لحاظ بر قواى ناپلئون برترى داشت ليکن در برابر نقشه‌هاى نظامى وى کارى از پيش نبرد و به زانو درآمد زيرا ناپلئون برخلاف تصور دشمن که مى‌پنداشت قواى فرانسه از جنگل سياه وارد کارزار خواهد شد. ناگهان از دانوب سردرآورد و با بستن راه‌هاى ارتباطي، دشمن راه فرار را بر ايشان بست و آنگاه از دو جهت به پيشروى پرداخت و سرانجام قواى دشمن در ناحيه اولم به محاصره انداخت و درست در روز ۲۰ اکتبر زمانى که قواى فرانسه مغلوب نيروى دريايى انگلستان شد، قشون اتريش درخواست ترک مخاصمه کرد.