اين دوران در تاريخ آرژانتين به دوران هرج و مرج و استبداد معروف است. پس از شکست طرفداران تمرکزگرايى در اول فوريه ۱۸۲۰، پيمان صلحى بين بوئنوس آيرس و حکام نظامى استان‌ها به امضاء رسيد که مقرر مى‌داشت يک کنگره عمومى مرکب از نمايندگان تمامى استان‌ها براى به وجود آوردن يک دولت فدرال تشکيل شود. اما اين پيمان از طرف اهالى بوئنوس آيرس رد شد و در نتيجه هرج و مرج همچنان ادامه يافت. در ۱۶ دسامبر ۱۸۲۴ يک مجلس موسسات با حضور نمايندگان ۱۴ استان در بوئنوس آيرس تشکيل شد که براى استان‌هاى متحده رودخانه لاپلاتا يک قوه مجريه مشترک به وجود آورد و برناردينو ريواداويا (Bernardino Rivadavia) يکى از قابلترين سياستمداران را به سمت نخستين رئيس جمهور استان‌هاى متحده انتخاب نمود و شهر بوئنوس آيرس نيز به عنوان مرکز آنها تعيين گرديد. جنگ بين آرژانتين و برزيل در اين دوره که بر سر مسئله باندا اورينتال (باندا اورينتال يا نوار شرقى نام سابق اروگوئه مى‌باشد.) آغاز گشته بود در تاريخ ۱۰ فوريه ۱۸۲۷ با نابودى کامل نيروى دريايى برزيل ناوگان آرژانتين خاتمه يافت و پس از آن نيز پيمان صلحى در سپتامبر ۱۸۲۸ بين دو کشور به امضاء رسيد که به موجب آن طرفين استقلال کامل اين منطقه با نام جديد اروگوئه را به رسميت شناختند. کشمکش بين استان‌ها و بوئنوس آيرس براى بدست آوردن تفوق و قبضه قدرت ملى در هنگامه جنگ با برزيل به مراتب شدت بيشترى يافت تا بدانجا که ريواداويا در سال ۱۸۲۷ استعفا داد و به جاى وى مانوئل دو رگو (Manuel Drrego). به رياست رسيد. متعاقباً در سال ۱۸۲۷ سربازانى که از باندا اورينتال باز گشته بودند دو رگو را نيز از قدرت خلع و يکى از فرماندهان خود به نام خوان لاواژه (Juan Lavalle) را به عنوان رئيس قوه مجربه برگزيدند.


اين دوره همچنين شاهد يکى از بدترين حکومت‌هاى استبدارى به رياست خوان ميگوئل دروساس (Juan Rosas) ديکتاتور معروف در آرژانتين و بلکه آمريکاى لاتين بود. به همين خاطر در نتيجه سياست‌هاى نامطلوب و بويژه جنگ‌هاى خارجى وي، آرژانتين در اين زمان بيش از هر زمان ديگرى دچار عجز و درماندگى شد. اين درگيرى‌ها عبارت بودند از: جنگ انگلستان بر سر مجمع الاجازير مالويناس (فالکند)، جنگ با فرانسه در نتيجه اخراج کنسول فرانسه، جنگ با شيلى بر سرتنگه ماژلان و بالاخره جنگ با پاراگوئه به منظور قبضه کردن آن. روساس همچنين نقشه‌هايى نيز براى ضميمه ساختن مجدد اروگوئه و ناديده گرفتن قرارداد صلح با برزيل در سر مى‌پروراند تا بدانجا که در تعقيب همين فکر نيز حتى با ديگر رهبران مخالف اين ايده در داخل کشور درگير شد و بالاخره در سوم فوريه ۱۸۵۲ در ناحيه مونته کاسروس از دست يکى از همين رهبران شکست خورد و بدنبال اين شکست نيز براى هميشه از قدرت خلع گرديد.