ژاپن

از زمان برقرارى روابط دو کشور در سال ۱۸۹۸ روابط در سطح خوبى در جريان بوده که بر محور کمک‌هاى اقتصادى ژاپن به آرژانتين تمرکز داشته است. براى نمونه تا قبل از بروى کار آمدن آلفونسين مجموع وام‌ها و اعتبارات دريافتى اين کشور از ژاپن بالغ بر ۷ ميليارد دلار مى‌شد.


در دوران آفونسين طرفين ضمن داشتن حجم مبادلاتى هفتصد ميليون دلارى (در سال ۱۹۸۶ صادرات آرژانتين به ژاپن ۳۹۱ ميليون دلار و واردات از آن کشور ۳۳۷ ميليون دلار بوده که تقريباً در سال‌هاى بعد نيز اين ميزان حفظ شده است.) در خصوص اعطاى وام و اعتبارات بيشتر از سوى ژاپن نيز توافقت‌هايى داشتند که از جمله آنها دريافت وام يکصد ميليون دلارى ديگر در طى سفر آلفونسين به ژاپن در سال ۱۹۸۶ مى‌باشد.


در زمان منم نيز روند دريافت وام‌ها با توجه به اصلاحات بنادين اقتصادى با شدتى بيشتر ادامه داشته است. بگونه‌اى که در طى سفر تشريفاتى وى به ژاپن در ۱۲ نوامبر ۹۰ که بمنظور شرکت در مراسم تاجگزارى امپراطور جديد صورت مى‌پذيرفت، ضمن امضاء قرارداد با اعتبار دهندگان ژاپنى در خصوص دريافت يک وام ۳۰۰ ميليون دلارى براى تأمين اعتبارى واردات از ژاپن، در مورد دريافت يک وام ۴۰۰ ميليون دلارى ديگر جهت سرمايه‌گذارى ژاپن در آرژانتين نيز بحث و گفتگو بعمل آمد. وى همچنين در اين سفر توانست ضمن ملاقات با صاحبان سرمايه سرمايه‌هاى خصوصى آمادگى ژاپن براى مشارکت در پورژه خصوصى سازى گاز آرژانتين را نيز کسب نمايد. متقابلاً در پاسخ به سفر منم امپراطور ژاپن به اتفاق همسر خود از ۱۴ لغايت ۱۶ ماه مى از آرژانتين ديدار نمود که هر چند يک سفر تشريفاتى و فرهنگى محسوب مى‌شد، اما باز بحث بر سرنحوه دريافت وام‌ها و اعتبارات قبلى و نيزاعطاى وام‌هاى جديد، محور اصلى مذاکرات وى با مقامات آرژانتينى را تشکيل مى‌داد.


بهمين خاطر و متعاقب سفرهاى چندى که دومينگو کاوالو وزير اقتصاد آرژانتين براى توجيه و تشريح طرح‌هاى اقتصادى دولت به ژاپن انجام داد، گيدو ديتلا وزير خارجه نيز در سفر خود به آن کشور در ۱۵ دسامبر ۹۱ موفق شد تا ضمن تأکيد بر ضرورت افزايش حجم مبادلات فيمابين که در طى سال‌هاى گذشته ثابت مانده بود، در خصوص دريافت يک وام ۱۵۰ ميليون دلارى ديگر با مقامات اکسيم بانک ژاپن به مذاکره نشيند.


بهرحال روابط دو کشور در آينده نيز با توجه به نيازهاى آرژانتين به منافع خارجى براى تحقق کامل اصطلاحات اقتصادى و استفاده از ژاپن بعنوان يکى از قطب‌هاى بزرگ سرمايه‌دارى همچنان در سطح مطلوب خود ادامه خواهد داشت. على‌الخصوص اينکه با توجه به علائم متعددى که از مشارکت فعالتر ژاپن درمنطقه بويژه پس از حضور اين کشور در اجلاس بين‌المللى ۱۹۹۲ محيط زيست رودوژانير و سفر مقامات آن به کشورهاى جنوب آمريکاى لاتين ظاهر گشته، چشم‌انداز بمراتب بهترى از گسترش همکارى‌هاى دو کشور در آينده بچشم مى‌خورد.

آفريقاى جنوبى

روابط فيمابين آرژانتين و آفريقاى جنوبى على‌رغم حمايت صهيونيزم حاکم بر آرژانتين از سياست‌هاى تبعيض نژادى آفريقاى جنوبي، لکن بدليل تمايلات و گرايشات جهان‌سومى آرژانتين در دوران نظاميان از سطحى نه چندان مطلوب و بالا (کنسولگري) برخوردار بود.


با قطع کامل اين روابط در زمان آلفونسين بدليل حمله و تهاجم آفريقاى جنوبى به کشورهاى خط مقدم جبهه (بوتسوانا، زامبيا، زيمبابوه) و در نيجه فشار افکار عمومى و مراجع داخلى حقوق بشر آرژانتين، رابطه دو کشور به تيرگى کامل گرائيد.


در دوران رياست جمهورى منم با توجه به علائم بروى کار آمدن يک دولت غيرنژادپرست در آفريقاى جنوبى و همسويى سياست خارجى آرژانتين با چند کشور قدرتمند، زمزمه‌هاى برقرارى مجدد روابط قوت گرفت تا اينکه سرانجام با پيشنهاد لايحه برقرارى رابطه با آفريقاى جنوبى از سوى دولت و تصويب آن بتوسط کنگره آرژانتين، دو کشور مجدداً در ۸ آگوست ۹۱ روابط خود را در سطحى بالاتر از قبل (کاردار) برقرار کردند. متعاقب اين اقدام و تعيين نمايند سياسى از سوى دولت آرژانتين، آفريقاى جنوبى نيز در تاريخ ۵ سپتامبر ۹۱ اقدام به معرفى نمايند سياسى خود در بوئنوس آيرس نمود.


از آن زمان تا به کنون چنين بنظر مى‌آيد که صرف‌نظر از روابط تجارى که پس از برقرارى روابط سياسى در حجم نه چندان بالايى از صادرات مواد کشاورزى و غلات از سوى آرژانتين و مواد معدنى و فلزات از سوى آفريقاى جنوبى در جريان است، دو کشور بيشتر مايل به همکارى در محدوده آتلانتيک جنوبى و موقعيت ژئوپولتيکى خود بوده که مانوردهاى مشترک نيروى دريايى آنها پس از ۲۶ سال در سال ۱۹۹۲ و يا سفر فرماندهان بلند پايه نظامى آفريقاى جنوبى در ۶ نوامبر ۹۲ از جمله موارد بارز آن مى‌باشد. اين امر نيز با توجه به سابقه تاريخى آن کاملاً طبيعى است. چرا که هر دو کشور از نامزدهاى تشکيل پيمان آتلانتيک جنوبى بوده که قرار بود در زمان جنگ سرد بموازات پيمان اتلانيک شمالى و بمنظور مقابله با خطر شوروى در نيمکره جنوبى تأسيس گردد. لکن با پايان جنگ سرد و از بين رفتن خطر شوروى و نيز با توجه به اختلافات داخلى آنها (آفريقاى جنوبي، آرژانتين، انگلستان . .....) تحقق عينى نيافت که بهرحال تحرکات و فعاليت‌هاى زيادى را از اين حيث چه در بين دو کشور مورد بحث و چه با ساير کشورها چون برزيل، پاراگوئه و اروگوئه پديد آورده و بعنوان يک امر اجتناب ناپذير همکارى‌هاى ژئوپوليتيکى دو کشور را برساير جنبه‌هاى روابط ارجعيت بخشيده است.

کشورهاى جهان‌سوم

تا قبل از دوران کارلوس منم آرژانتين همواره خود را در گروه کشورهاى جهان‌سوم معرفى مى‌نمود. اتخاذ اين موضوع از دو جهت مى‌توانست متضمن دست آوردهايى براى اين کشور باشد.


اولاً: بلحاظ اقتصادى اين کشور منافع تجارى و صدور محصولات خود را با کسب بازار کشورهاى جهان‌سوم که بخش اعظم کشورهاى دنيا را در بر مى‌گيرد، تضمين مى‌نمود.


ثانياً بلحاظ سياسى از مواضع مشترک آنها در سازما‌ن‌ها و جوامع بين‌المللى بنفع خود استفاده مى‌نمود که نزديکى هر چه بيشتر آن به جنبش غيرمتعدها در خلال جنگ با انگلستان از جمله اين موارد است. ليکن از زمان بروى کار آمدن منم (همانطور که قبلاض گفته شد) همواره وى و ساير مقامات وابسته به حزب پرونيست حاکم، شعار خروج آرژانتين از جهان‌سوم و رود اين کشور به جهان اول را سر داده و در جهت تحقق اين ادعا چرخش‌هاى بسيار عظيمى را در سياست‌ها و خط مشى‌هاى سابق داخلى و بين‌الملى و حتى اصول و مبانى سنتى حزب حاکم بوجود آوردند که تنظيم سياست‌هاى کشور در راستاى منافع چند کشور قدرتمند جهان و خروج اين کشور از جرگه کشورهاى غيرمتعهد تنها يک نمونه بارز از آنهاست. لذا اين کشور ديگر خود را متعلق به جهان‌سوم ندانسته و بعنوان کشورى که درگذر تغيير جايگاه خود به جهان اول بوده، معرفى مى‌نمايد.


بدون شک بخش اعظم اين تغيير موضوع ناشى از نيازمندى شديد اين کشور به سرمايه‌ و کمک‌هاى مالى کشورهاى سرمايه‌دار و قدرتمند غربى است که دورى اين کشور از کشورهاى جهان‌سوم و نزديکى و همگام آن با کشورهاى قدرتمند غربى را در مسائل بين‌المللى بدنبال آورده است.


پس از گذشت سه سال از رياست جمهورى منم و اعلان ديدگاه فوق در سياست خارجى اين کشور چنين بنظر مى‌آيد که با توجه به اينکه تاروپودهاى بسيار قوى و مسحکمى در بين اين کشور با تعداد کثيرى از کشورهاى جهان‌سوم بويژ در ابعاد مختلف تجارت خارجي، تشکيل ادغام‌ها و اتحاديه‌هاى دو يا چند جانبه اقتصادى در منطقه، هنوز تا خروج کامل اين کشور از جهان‌سوم راه زيادى باقى مانده است. شايد به همين خاطر نيز باشد که على‌رغم اين اعلان تفاوت جندانى در کم و کيف رابطه اين کشور با ديگر کشورهاى جهان سوم پديد نيامده و هر چند گاهى زمزمه‌هاى بازگشت مجدد آن به جنش غير متعهدها شنيده مى‌شود.