عضلات انسان در کنار وظايف حرکتى مى‌توانند مسؤوليت‌هاى مختلفى را به‌عهده بگيرند. اين نقش‌ها عبارتند از:


- نقش عمل‌کنندهٔ اصلى (آگونيست)


- عمل‌کنندهٔ مخالف (آنتاگونيست)


- تثبيت‌کننده و خنثى‌کننده


زمانى عضلهٔ نقش‌ عمل‌کنندهٔ اصلى بازى مى‌کند که مستقيماً درگير بوده و موجب حرکت يک مفصل شود. تأثير يک عضلهٔ آگونيست بر عمل مفصل ممکن است نقش اصلى و يا کمکى داشته باشد.


عضلهٔ مخالف در طرف مخالف محور حرکتى وجود دارد و بر عکس عضلهٔ آگونيستى عمل مى‌کند. عضلات آنتاگونيستى نيز مى‌توانند نقش‌هاى اصلى و فرعى را بازى کنند و در کنترل عضلانى اهميت دوگانه دارند:


۱. عضلات آنتاگونيست به منظور اينکه عضلات آگونيست امکان يابند تا مفصلى را حرکت دهند، بايد بدون هيچ انقباضى باشند.


۲. عضلات آنتاگونيست بايد در خلال الگوى حرکتى شديد و قدرتمند براى جلوگيرى از آسيب‌ديدگى مفصلي، وظيفهٔ حمايت ساختار مفصلى را به‌عهده بگيرند. براى نمونه زمانى که زانو در مقابل نيروى مقاومتى باز مى‌شود، عضلات چهارسر ران عمل آگونيست و عضلات همسترينگ نقش آنتاگونيستى را بازى مى‌کنند. اما عضلات چهارسر فقط زمانى نقش بازکنندهٔ زانو را برعهده دارند که عضلات همسترينگ به دنبال شل شدن و انبساط اوليه، مى‌بايست در مقابل جنبش و حرکت آنى ساق پا انقباض يابند تا از پارگى ليگامنت‌ها و بافت‌هاى نرم مفصل جلوگيرى نمايند. از آنجايى که انقباض عضلات آنتاگونيست به نوبهٔ خود نيروى تثبيت‌کننده را اعمال مى‌کنند، نيروى گريز از مرکز به‌وجود آمدهٔ ساق پا نيز خنثى مى‌گردد. لازم به ذکر است که در اين مقطع، زمانى که زانو در مقابل مقاومتى خم مى‌گردد، نقش عضلات آگونيستى و آنتاگونيستى و همسترينگ عوض مى‌شود.


عضلات تثبت‌کننده آن دسته از عضلاتى مى‌باشند که در خلال يک حرکت خاص، نقش حامى يک اندام و يا استحکام بخشيدن به يک اندام در مقابل اثر نيرو را به‌عهده مى‌گيرند. هنگامى که پرتاب‌کنندهٔ تير از کمان بازويش را در صفحهٔ افقى ثابت نگه داشته است عضلهٔ دالى به بازو نقش تثبيت‌کنندگى داده است و يا اينکه عضلات شکم مفصل لگن را ثابت مى‌کنند تا پاها بتوانند در پازدن شناى کرال سينه نقش خود را به خوبى ايفا کنند.


عضلات خنثى‌کننده به اين منظور منقبض مى‌شوند که از حرکات ناخواسته‌اى که در نتيجهٔ انقباض عضلات ديگر به‌وجود مى‌آيند جلوگيرى نمايند. نمونهٔ بارز اين گونه را مى‌توان در ميان عضلاتى يافت که موجب حرکت استخوان کتف مى‌شوند. براى نمونه عضلات متوازى‌الاضلاع که بين ستون فقرات و کتف قرار دارند، خط کشش بردار نيروى حاصل از الياف عضلانى آن طورى است که در موقعى که اين عضلات منقبض مى‌شوند، هم موجب کشش استخوان کتف رو به بالا و هم به‌طرف ستون فقرات مى‌شوند. فرض کنيد در يک الگوى حرکتى استخوان کتف فقط بايد به بالا کشيده شود، در اين صورت عضلهٔ ديگرى که نقش دورکننده دارد به‌کار مى‌آيد و با انقباض خود نيروى دورکنندهٔ عضلات متوازى‌الاضلاع را خنثى مى‌کند.