در روانشناسي، عملياتگرائى وجود دارد، اما عملياتگرا موجود نيست. عملياتگرائى بيشتر يک اصل است تا يک مکتب. راهى است جهت ارزيابى فعاليت علمى پس از به وقوع پيوستن آن، افزودن دقت معنا در مفاهيم علمي، جدا کردن مسائل واقعى علمى از موضوعهاى شبهعلمى و بالاخره تميز بين ماوراءالطبيعه و علم مىباشد. اين نهضت در اواخر سالهاى ۱۹۳۰ بدين علت در بين روانشناسان اهميت پيدا کرد که محصول تأثير و فشار سه خط فکرى بود: فيزيک، فلسفه و روانشناسي.