هنگامی که راه دستیابی به یک هدف خواستنی بسته می‌شود یا دستیابی به آن به تأخیر می‌افتد، ناکامی روی می‌دهد، سده‌های گوناگونی، چه درونی و چه برونی، بر سر راه کوشش‌های فرد برای دستیابی به هدف قرار می‌گیرد. در محیط فیزیکی سدهائی وجود دارد مانند راهبندان در خیابان‌ها، و صف‌های دراز برای خرید از فروشگاه‌ها، خشکسالی‌هائی که محصولات کشاورزی را از بین می‌برد و سروصدا که راه بر تمرکز فکر می‌بندد. سدهای محیط اجتماعی به‌صورت محدودیت‌هائی است که مردم بر آدمی تحمیل می‌کنند؛ از امر و نهی پدر و مادر گرفته (”بچه‌تر از آن است که بتواند زندگی مستقلی داشته باشد“) تا مسائل گسترده‌تر تبعیض‌ نژادی یا جنسیتی، همه در زمرهٔ همین محدودیت‌ها است.


گاه چیزی که مانع دستیابی آدمی به هدف و خشنود شدن وی می‌شود از کم و کاستی‌های خودش سرچشمه می‌گیرد. معلولیت‌های جسمانی، نداشتن بعضی از توانائی‌ها و یا خویشتنداری نابسنده نیز ممکن است آدمی را از رسیدن به هدف باز دارند. به جز این‌ها هر کسی نمی‌تواند موسیقیدان ماهری شود یا از پس امتحان‌های ورودی دوره‌های پزشکی یا حقوق برآید. اگر کسی هدف‌هائی برای خود انتخاب کند که فراتر از توانائی‌های او است، محتملاً دچار ناکامی خواهد شد.