پاسخ شرطی در شرطی‌سازی کلاسیک اغلب مشابه پاسخ طبیعی به محرک غیرشرطی است - مثلاً ترشح بزاق، پاسخ طبیعی سگ به غذا است. اما وقتی بخواهیم چیزی تازه به جاندار بی‌آموزیم (مثلاً ”شیرین‌کاری“ تازه)، نمی‌توانیم از شرطی‌سازی کلاسیک استفاده کنیم. چه نوع محرک غیرشرطی می‌تواند سگی را وادارد روی دو پا بنشیند یا غلت بزند؟ برای چنین آموزشی اول باید سگ را ترغیب کرد رفتار مورد نظر را انجام دهد و سپس با تأیید یا غذا به او پاداش داد. اگر چندین بار به‌همین ترتیب عمل کنیم، نهایتاً سگ رفتار موردنظر را یاد می‌گیرد.


بسیاری از رفتارهای زندگی روزمره از این‌گونه هستند: پاسخ‌ها به این دلیل آموخته می‌شوند که بر محیط اثر می‌گذارند. این نوع یادگیری که شرطی‌سازی عامل (operant conditioning) نامیده می‌شود، هم در آدمیان و هم در سایر جانداران دیده می‌شود. کودکی که در گهواره تنها است به‌طور خودانگیخته پاهای خود را حرکت می‌دهد، پیچ و تاب می‌خورد، و غان و غون می‌کند. اگر سگی را در اتاقی تنها بگذاریم ممکن است این طرف و آن طرف پرسه بزند، بو بکشد، یا شاید توپی را به‌دندان بگیرد، رها کند و با آن به بازی مشغول شود. نه پاسخ کودک و نه سگ، هیچ‌کدام در مقابل پدیدار یا ناپدیدشدن محرک بیرونی خاصی صورت نمی‌گیرد، بلکه این جانداران در محیط خود دست به‌عمل می‌زنند. به‌هرحال، وقتی جاندار رفتار معینی را انجام می‌دهد، احتمال تکرار آن رفتار بستگی به پی‌آمد آن دارد. اگر به‌دنبال غان و غون کودک شیرخوار، پدر و مادر به او توجه کنند، کودک بیشتر غان و غون خواهد کرد، کما اینکه اگر سگ را پس از به‌دندان گرفتن توپ نوازش کنیم یا پاداش دهیم، سگ بیشتر با توپ بازی خواهد کرد. اگر هدف کودک را جلب‌توجه پدر و مادر، و هدف سگ را به‌دست آوردن غذا درنظر آوریم، می‌توان گفت شرطی‌سازی عامل یعنی اینکه جاندار یاد بگیرد که رفتاری معین به‌دست‌یابی به هدفی معین می‌انجامد (رسکورلا، ۱۹۸۷).