پیش از پایان تحصیلات دورهٔ متوسطه، اکثر افراد به‌نحوی با آزمون‌های توانائی آشنا می‌شوند. امتحانات گواهینامهٔ رانندگی، آزمون‌های خواندن و مهارت‌های ریاضی دورهٔ ابتدائی، امتحانات احراز شایستگی برای دریافت گواهینامهٔ پایان تحصیلات متوسطه که در بسیاری از دبیرستان‌ها الزامی است، و آزمون‌های تسلط در درس‌های اختصاصی (مانند ماشین‌نویسی، تاریخ آمریکا، شیمی و جز آنها) همگی آزمون‌های توانائی محسوب می‌شوند.


هر آزمون اصولاً نمونه‌ای از رفتار فرد در یک مقطع زمانی است. غالباً به تمایزی برمی‌خوریم. بین آزمون‌های پیشرفت (آزمون‌هائی که برای سنجش مهارت‌های پرورش یافته ساخته شده‌اند و نشان می‌دهند که شخص در حال حاضر قادر به انجام دادن چه کارهائی است) و آزمون‌های استعداد (آزمون‌هائی که هدف از ساختن آنها پیش‌بینی این امر است که شخص پس از گذراندن دورهٔ آموزشی لازم تا چه اندازه در کار معینی موفق خواهد بود): اما تمایز چندان روشنی بین این دو نوع آزمون وجود ندارد. همه آزمون‌ها وضع و حال فعلی فرد را ارزیابی می‌کنند، خواه هدف آنها بررسی آموخته‌های قبلی فرد باشد و خواه پیش‌بینی عملکردهای بعدی وی، در هر دو نوع آزمون‌ غالباً پرسش‌های مشابهی وجود دارد و همبستگی بالائی بین نتایج آنها دیده می‌شود. به این ترتیب به‌جای آنکه آزمون‌های پیشرفت و آزمون‌های استعداد را دو مقولهٔ جداگانه بدانیم بهتر است آنها را مقولهٔ واحدی در امتداد یک پیوستار تلقی کنیم.


محتوای عمومی در مقایسه با محتوای اختصاصی

آزمون‌های توانائی را می‌توان در طول پیوستار عمومی ـ اختصاصی نیز از هم بازشناخت. به این معنی که این دو نوع آزمون از لحاظ گستردگی محتوا با یگدیگر فرق دارند. آزمون‌هائی مانند نیمرخ استعداد موسیقی، آزمون ماشین‌نویسی، امتحان گواهینامهٔ رانندگی، آزمون توانائی ریاضی، و آزمون درک مطلب خوانده شده در انتهاء پیوستار مزبوز قرار می‌گیرند. همهٔ این آزمون‌ها توانائی‌های کمابیش ویژه‌ای را می‌سنجند. در انتهاء عمومی این پیوستار آزمون‌هائی قرار دارند مانند امتحان شایستگی دبیرستانی و آزمون استعداد تحصیلی که هدفشان ارزیابی رشد آموزشی در چندین حوزه مختلف است، و نیز آزمون‌هائی که ”آزمون هوش“ نامیده می‌شوند. آزمون هوش خود نوعی آزمون‌ استعداد است که به‌منظور پیش‌بینی عملکرد شخص در تعدادی از توانائی‌ها ساخته شده است.


سؤال‌هائی که پاسخ دادن به آنها منحصر به یادآوری مهارت‌های آموخته شده یا به‌کارگیری این گونه مهارت‌ها باشد، در این آزمون‌ها جائی ندارند. این آزمون‌ها بیشتر متشکل از سؤال‌هائی هستند که شخص برای پاسخ دادن به آنها باید ترکیبی از توانائی‌هائی مانند تجزیه و تحلیل، درک مفاهیم انتزاعی و استفاده از معلومات پیشین در حل مسائل جدید را به‌کار گیرد. آزمون‌های هوش شامل یک سلسله مسائل کلامی، تصویری و ریاضی هستند. هر چند که کوشش در زمینهٔ سنجش توانائی ذهنی عمومی به‌منظور پیش‌بینی میزان موفقیت شخص به‌دنبال گذراندن دوره‌های تربیتی و آموزشی مسلماً هدف ارزشمندی است اما برچسب ”آزمون هوش“ این تلویح را دارد که آدمیان از یک قابلیت قطری به‌نام ”هوش“ برخوردار هستند که میزان آن ثابت بوده و آموزش یا تجربه در آن بی‌اثر است. چنانکه بعداً خواهیم دید نمرهٔ شخص در یک آُمون هوش ممکن است تحت‌تأثیر عوامل بسیاری تغییر کند. به‌علاوه، هر چند که بعضی افراد ممکن است در انجام دادن برخی تکالیف تواناتر از دیگران باشند معهذا این توانائی‌ها آن‌چنان عمومیت ندارند که بگوئیم اگر فردی در یک تکلیف در سطحی بالاتر از میانگین قرار گیرد، در تکالیف دیگر نیز بر دیگران برتری خواهد داشت.