آثار مراقبه

مراقبه روشی مؤثر برای ایجاد آرامش و کاهش برانگیختگی فیزیولوژیائی است. تقریباً تمام تحقیقاتی که در مورد این پدیده انجام شده، حاکی از کاهش قابل توجه میزان تنفس، مصرف اکسیژن، و دفع دی‌اکسید کربن است. ضربان قلب کند می‌شود، جریان خون به‌حالت ثابت درمی‌آید، و غلظت لاکتات در خون پائین می‌آید (دیلبک - Dillbeck و اورمه - جانسون - Orme - Johnson در ۱۹۸۷). همچنین، در فعالیت ای‌ای‌جی نیز تغییراتی رخ می‌کند که حاکی از کاهش انگیختگی قشر مخ در حین مراقبه، و بازتابی از کاهش سطح فعالیت ذهنی است (فن‌ویک - Fenwick در ۱۹۸۷). اثربخشی مراقبه در مقابله با احساس اضطراب مزمن (اِپلی - Eppley، آبرامز - Abrams و شیر - Shear در ۱۹۸۹) و افزایش عزت نفس (الکساندر - Alexander، رینفورث - Rainforth و گلدرلوس - Gelderloos در ۱۹۹۱) نیز به اثبات رسیده است.


برخی از کسانی که با روانشناسی ورزش (sport psychology) سروکار دارند بر این باور هستند که مراقبه می‌تواند در بهینه‌سازی عملکرد ورزشکار سودمند باشد (کاکس - Cox، کیو - Qiu و لیو - Liu در ۱۹۹۳). مراقبه، فشار روانی پیش از مسابقات ورزشی را کاهش می‌دهد، و ورزشکار با کسب تجربهٔ بیشتر یاد می‌گیرد که چگونه ماهیچه‌های مختلف را شل کند و تفاوت‌های ظریف کشش ماهیچه‌ای را تشخیص دهد. به‌کمک مراقبه، ورزشکار می‌تواند با تمرکزیافتن بر تصویرهای ذهنی جزئیات مسابقهٔ ورزشی بعدی خود مثلاً مسابقهٔ اسکی مارپیچ، با نظم زمانی حرکات لازم هماهنگی کاملی پیدا کند. اسکی‌باز، چگونگی حرکت از نقطهٔ شروع، پائین‌آمدن سریع از تپه، و حرکت از بین مانع‌ها را خود مجسم می‌کند، و در ذهن خود هریک از این فعالیت‌ها را تمرین می‌کند. ورزشکار با خلق احساس‌های دیداری از عملکردی موفقیت‌آمیز، می‌کوشد ماهیچه‌ها و بدن خود را برای حداکثر کارآئی برنامه‌ریزی کند. گلف‌باز بزرگ جک‌نیکلاس (Jack Nicklaus) این شیوه را چند سال پیش شخصاً ابداع کرد. او دربارهٔ شیوهٔ مجسم کردن اعمال خود می‌نویسد:


تا وقتی تصویری روشن و دقیق از ضربه‌زدن به توپ نداشته باش هم، هرگز به توپ ضربه نمی‌زنم - حتی در تمرین درست مثل یک فیلم رنگی است: نخست، توپ را در جائی که مایلم بنشیند ”می‌بینم“: سفید و زیبا در دوردست روی چمن سبز روشن نشسته است. سپس صحنه به‌سرعت تغییر می‌کند، و من توپ را ”می‌بینم“ که دارد می‌رود: مسیر، شکل، حتی نحوهٔ فرودآمدن آن را. آنگاه پس از مکث کوتاهی، در صحنهٔ بعدی در حالتی هستم که دارم می‌چرخم تا ضربه‌ای به توپ بزنم و به تصویرهای ذهنی پیشین خودم واقعیت بخشم. تنها در پایان این صحنه‌های هالیوودی خصوصی و کوتاه است که چوب گلف را برمی‌دارم و به‌سوی توپ می‌روم (۱۹۷۴، صفحهٔ ۷۹).


نوشته‌های پژوهشی دربارهٔ مراقبه از نظر کیفی وضع مغشوشی دارد و بعضی از ادعاها، به‌ویژه ادعاهای کسانی که در این زمینه مطامع تجاری دارند بسیار تردیدآمیز به‌نظر می‌رسد. با این‌حال، در مجموع، شواهد موجود حاکی از آن است که مراقبه می‌تواند انگیختگی را کاهش دهد (به‌ویژه در افرادی‌ که به آسانی دچار فشار روانی می‌شوند) و احتمالاً می‌تواند برای افرادی که گرفتار اضطراب و تنش هستند، سودمند باشد. خلاصهٔ این بحث را از زبان هاره (Harr?) و لمب (Lamb) بشنویم:


ارزش مراقبه برای هرکسی به نگرش و موقعیت خودش بستگی دارد. در بازار آئین‌های معنوی، وجود انبوه‌ فرقه‌های مراقبه با تأکیدی که بر مرشد و عضویت در مؤسسات به اصطلاح نخبه سالار دارند، می‌تواند جلوه‌ای از متلاشی‌شدن نظام خانواده در غرب مدرن و بلاتکلیفی نقش پدری، مادری و جنسیتی، و آداب و رسوم مربوط به آن باشد. جوانان که غالباً نیازمند راهنمائی هستند، جانشینان پدر و مادر را در اماکن ناآشنا می‌یابند و آماده هستند طی شستشوی مغزی، از هواداران سرسخت تمرین‌های روان - تنی پرجاذبه‌ای باشند که دسترسی به آن مستلزم عضویت در ”فرقه“ و کمک مالی به آن است. ارزش واقعی مراقبه در این است که به‌صورت ابزاری در خدمت رشد فردی، بالا رفتن بینش، و از همه مهمتر، دستیابی به استقلال شخصی باشد (۱۹۸۳، ص ۳۷۷).